پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

تا کی از دست تو خونابه خورم؟


تا کی از دست تو خونابه خورم؟    رحمتی، کز غم خون شد جگرم
لحظه لحظه بترم، دور از تو    دم به دم از غم تو زارترم
نه همانا که درین واقعه من    از کف انده تو جان ببرم
چه شود گر بگذری تا من    چون سگان بر سر کویت گذرم؟
آمدم بر درت از دوستیت    دشمن آسا مکن از در، بدرم
دم به دم گرد درت خواهم گشت    تا مگر بر رخت افتد نظرم
خود چنین غرقه به خون در، که منم    کی توانم که به رویت نگرم؟
تا من از خاک درت دور شدم    نامد از تو که بپرسی خبرم؟
کرمت نیز نگفت از سر لطف    که: غم کار عراقی بخورم


همچنین مشاهده کنید