جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا
باز در دام بلا افتادهام
|
همچنین مشاهده کنید
- ای ز فروغ رخت تافته صد آفتاب
- درین ره گر بترک خود بگویی
- ای راحت روانم، دور از تو ناتوانم
- بدین زبان صفت حسن یار نتوان کرد
- آن را که غمت ز در براند
- از کرم در من بیچاره نظر کن نفسی
- مرا جز عشق تو جانی نمیبینم نمیبینم
- ندیدم در جهان کامی دریغا
- ز دلتنگی به جانم با که گویم؟
- طرهی یار پریشان چه خوش است
- ایندم منم که بیدل و بییار ماندهام
- ز غم زار و حقیرم، با که گویم؟
- نمیدانم چه بد کردم، که نیکم زار میداری؟
- بپرس از دلم آخر، چه دل؟ که قطرهی خون
- تماشا میکند هر دم دلم در باغ رخسارش
- اگر شکسته دلانت هزار جان دارند
- من چه دانم که چرا از تو جدا افتادم؟
- گر نظر کردم به روی ماه رخساری چه شد؟
- من آن قلاش و رند بینوایم
- صبا وقت سحر، گویی، ز کوی یار میآید