جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

دلم بربود دوش آن نرگس مست


دلم بربود دوش آن نرگس مست    اگر دستم نگیری رفتم از دست
چه نیکو هر دو با هم اوفتادند    دلم با چشمت، این دیوانه آن مست
نمی‌دانم دهانت هست یا نیست    نمی‌دانم میانت نیست یا هست
تویی آن بی‌دهانی کو سخن گفت    تویی آن بی‌میانی کو کمر بست
بجانم بنده‌ی آزاده‌ای کو    گرفتار تو شد وز خویشتن رست
دگر با سیف فرغانی نیاید    دلی کز وی برید و در تو پیوست
گدایی کز سر کوی تو برخاست    به سلطانیش بنشاندند و ننشست


همچنین مشاهده کنید