پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا
شهریارا صاحبا رفتی خدا یار تو باد
|
همچنین مشاهده کنید
- شب که ز گریه میکنم دجله کنار خویش را
- او کشیده خنجر و من جامه جان کرده چاک
- گر شود از دیده نهان ماه من
- ای پری راه دیار آن پری پیکر بپرس
- ساقیا چون جام جمشیدی پر از می میکنی
- به دشمن یارئی در قتل خود از یار میفهمم
- اگر آگه ز اخلاص من آزرده دل گردی
- سیه چشمی که شادم داشت گاهی از نگاه خود
- درین کز دل بدی با من شکی نیست
- چو تو را به قصد جولان سم بادپا بجنبد
- شاهانه رخش راندن آن خردسال بین
- به زبان غمزه رانی چو روم به عشوه خوانی
- با او شبی از دیر میخواهم خراب آیم برون
- منم از مهر به غم خوردنت ای یار حریص
- گرچه در دیدهیتر جای تو نتوان کردن
- زهی به دور تو آئین دلبران منسوخ
- چون به رخ عرق فشان میکشی آستین فرو
- به زبان خرد این نکته صریح است صریح
- به مرگ کوه کن کزوی المها یاد میآید
- مدعی چند بود با سگ آن کو مخصوص