جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا
تا دست را حنا بست دل برد ازین شکسته
|
همچنین مشاهده کنید
- یارم طریق سرکشی از سر گرفت و رفت
- گنج وصل او به چون من بیوفائی حیف بود
- ز بس که نور ز حسن تو در جهان بدود
- دم بسمل شدن در قبله باید روی قربانی
- قضا از آسمان هرگه در بیداد بگشاید
- هزارگونه متاع است ناز را به دکانش
- در ظل همائی که بر او میل جهانی است
- باز امشب ز اقتضای شوخ طبعیهای او
- چون دم جان دادنم آهی ز جانان برنخاست
- ساقیا چون جام جمشیدی پر از می میکنی
- ای روی تو از می ارغوان رنگ
- من آنم که جز عشق کاری ندارم
- این طلعت و رخسار که دارد که تو داری
- تا اختیار خود به رقیب آن نگار داد
- دوش گفتند سخنها ز زبان تو صریح
- چنین است اقتضا رعنائی قد بلندش را
- باز ای دل شورانگیز رو سوی کسی داری
- دور بر بسترم از هجر تو رنجور انداخت
- گر به تکلیف لب جام به لب سوده تو را
- هرچند خون عاشق بیدل حلال نیست