سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

باز برخاسته از دشت بلا گرد سپاه


باز برخاسته از دشت بلا گرد سپاه    آرزو سایه سپه فتنه جنبت کش شاه
زده بر قلب سپاهی و دلیل است برین    وضع دستارو سراسیمگی پر کلاه
کم نگاه است ز بس حوصله اما دارد    پادشاهانه نگاهی به دل چند نگاه
زان رخ توبه شکن منع نگه ممکن نیست    که شود هر نگه آلوده به صدگونه گناه
دارد ای اختر تابنده به دور تو جهان    روز پر نور دو خورشید و شب تیره دو ماه
گر لب و خط بنمائی به خدا میل کنند    آهوان چمن قدس به این آب و گیاه
زخم ناخورده گذشتم زهم ای سنگین دل    در کمان تیر نگاه این همه دارند نگاه
صحبت ما و تو پوشیده به از خلق جهان    گرچه بر عصمت ما هر دو جهانند گواه
ز انتظار تو غلط وعده‌ام از بیم و امید    همه شب دست به سر گوش به در چشم به راه
منظر دیده‌ی یعقوب ز حرمان تاریک    چهره‌ی یوسف گل چهره‌ی چراغ ته چاه
محتشم رشحه‌ای از لجه رحمت کافی است    گر در آیند به محشر دو جهان نامه سیاه


همچنین مشاهده کنید