شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

رویت که هست صورت چین شرمسار از آن


رویت که هست صورت چین شرمسار از آن    نقشی است دقت ید صنع آشکار ازان
تحریر یافت صورت و زلفت ولی هنوز    در لرزه است خامه صورت نگار ازان
بر نخل ناز پرور او هرکه بنگرد    یابد کمال قدرت پروردگار از آن
از گلستان او همه کس را به کف گلی است    ما را به سینه خاری و صد خار خار ازان
مردم ز بیم مرگ به عمرند امیدوار    من ناامید ار نیم امیدوار ازان
در هجر می‌دهی خبر آمدن به من    دانسته‌ای که صعب‌تر انتظار ازان
زین نیلگون خمم به همین شادمان که هست    حسن تو را به شیشه‌ی می بی‌خمار ازان
باقیست یک دمی دگر از عمرم ای طبیب    بگذر ز چاره‌ام که گذشتست کار ازان
از آهنست سقف فلک گویا که نیست    تیر دعای خسته دلانرا گذار ازان
آورده زور بر دل زارم سپاه غم    ساقی بیار می که برآرم دمار ازان
می‌پرورد می فرح انجام محتشم    خمخانه‌ی غمش که منم جرعه خوار ازان


همچنین مشاهده کنید