جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

چون طلوع آن آفتاب از مطلع اقبال کرد


چون طلوع آن آفتاب از مطلع اقبال کرد    ماند تن از شعف و جان از ذوق استقبال کرد
ترک ما ناکرده از بهر سفر پا در رکاب    ترکتاز لشگر هجران مرا پامال کرد
اول از اهمال دوران در توقف بود کار    لیک آخر کار خود بخت سریع اقبال کرد
بی گمان دولت به میدان رخش سرعت می‌جهاند    در جنیبت بردنش هرچند دور اهمال کرد
آتش ما را چو مرغ نامه‌آور ساخت تیز    مرغ غم را بر سر ما بی‌پر و بی‌بال کرد
آن چنان حالم دگرگون شد که جان دادم به باد    زان نوید بیگمانم چون صبا خوشحال کرد
بر زبان محتشم صد شکوه بود از هجر تو    مژده‌ی وصلت ز بس خوشحالی او را لال کرد


همچنین مشاهده کنید