جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

منتظری عمرها گر بگذاری نشست


منتظری عمرها گر بگذاری نشست    آخر از آن ره بر او گردسواری نشست
هرکه ز دشت وجود خاست درین صید گاه    بهر وی اندر کمین شیر شکاری نشست
گرد تو را چون رساند فتنه به میدان دهر    هرکه سر فتنه داشت رفت و به کاری نشست
غمزه زنان آمدی شاهسوار اجل    تیغ به دست تو داد خود به کناری نشست
خون مرا گرچه داد عاشقی تو به باد    هیچ ازین رهگذر بر تو غباری نشست
در قدح عشق‌ریز باده مرد آزمای    کز سر دعوی به بزم باده گساری نشست
محتشم خسته را پر بره انتظار    چهره به خون شد نگار تا به نگاری نشست


همچنین مشاهده کنید