پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

نخل قد خم گشته که پرورده دردست


نخل قد خم گشته که پرورده دردست    بارش دل پرخون و گلش چهره‌ی زردست
صدساله وصال تو مرا می‌رسد ای ماه    گر مرهم هر خسته به اندازه‌ی درد است
خاک که ز جولان سمندت شده برباد    کان زلف مشوش دگر آلوده گرد است
دل کز خرد و صبر و سکون صاحب خیل است    از تفرقه‌ی عشق تو فرداست که فرداست
منسوخ کن حسن دلارام زلیخاست    عشق تو که آرام ربای زن و مرد است
ای دل حذر از بادیه‌ی عشق که چون باد    سرگشته در آن ناحیه صد بادیه گرداست
ای محتشم آن شمع بتان را چه تفاوت    گر اشک تو گرمست و گر آه تو سرد است


همچنین مشاهده کنید