پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

ای که در کوی خرابات مقامی داری


ای که در کوی خرابات مقامی داری    جم وقت خودی ار دست به جامی داری
ای که با زلف و رخ یار گذاری شب و روز    فرصتت باد که خوش صبحی و شامی داری
ای صبا سوختگان بر سر ره منتظرند    گر از آن یار سفرکرده پیامی داری
خال سرسبز تو خوش دانه عیشیست ولی    بر کنار چمنش وه که چه دامی داری
بوی جان از لب خندان قدح می‌شنوم    بشنو ای خواجه اگر زان که مشامی داری
چون به هنگام وفا هیچ ثباتیت نبود    می‌کنم شکر که بر جور دوامی داری
نام نیک ار طلبد از تو غریبی چه شود    تویی امروز در این شهر که نامی داری
بس دعای سحرت مونس جان خواهد بود    تو که چون حافظ شبخیز غلامی داری


همچنین مشاهده کنید