پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن


منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن    منم که دیده نیالودم به بد دیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم    که در طریقت ما کافریست رنجیدن
به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات    بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن
مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست    به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن
به می پرستی از آن نقش خود زدم بر آب    که تا خراب کنم نقش خود پرستیدن
به رحمت سر زلف تو واثقم ور نه    کشش چو نبود از آن سو چه سود کوشیدن
عنان به میکده خواهیم تافت زین مجلس    که وعظ بی عملان واجب است نشنیدن
ز خط یار بیاموز مهر با رخ خوب    که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن
مبوس جز لب ساقی و جام می حافظ    که دست زهدفروشان خطاست بوسیدن


همچنین مشاهده کنید