جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم
|
همچنین مشاهده کنید
- سالها دفتر ما در گرو صهبا بود
- جهان بر ابروی عید از هلال وسمه کشید
- با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
- خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم
- گر چه ما بندگان پادشهیم
- دیگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور
- دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
- خواب آن نرگس فتان تو بی چیزی نیست
- خیز تا خرقه صوفی به خرابات بریم
- خسروا گوی فلک در خم چوگان تو باد
- صبح است و ژاله میچکد از ابر بهمنی
- ما آزمودهایم در این شهر بخت خویش
- در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
- سرم خوش است و به بانگ بلند میگویم
- صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
- مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
- ساقیا سایه ابر است و بهار و لب جوی
- قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود
- از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه
- صوفی بیا که آینه صافیست جام را