شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

خیال روی تو چون بگذرد به گلشن چشم


خیال روی تو چون بگذرد به گلشن چشم    دل از پی نظر آید به سوی روزن چشم
سزای تکیه گهت منظری نمی‌بینم    منم ز عالم و این گوشه معین چشم
بیا که لعل و گهر در نثار مقدم تو    ز گنج خانه دل می‌کشم به روزن چشم
سحر سرشک روانم سر خرابی داشت    گرم نه خون جگر می‌گرفت دامن چشم
نخست روز که دیدم رخ تو دل می‌گفت    اگر رسد خللی خون من به گردن چشم
به بوی مژده وصل تو تا سحر شب دوش    به راه باد نهادم چراغ روشن چشم
به مردمی که دل دردمند حافظ را    مزن به ناوک دلدوز مردم افکن چشم


همچنین مشاهده کنید