شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم


زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم    ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم
می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر    سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم
زلف را حلقه مکن تا نکنی دربندم    طره را تاب مده تا ندهی بر بادم
یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم    غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم
رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم    قد برافراز که از سرو کنی آزادم
شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی ما را    یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم
شهره شهر مشو تا ننهم سر در کوه    شور شیرین منما تا نکنی فرهادم
رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس    تا به خاک در آصف نرسد فریادم
حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی    من از آن روز که دربند توام آزادم


همچنین مشاهده کنید