جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود


یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود    دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاک    بر زبان بود مرا آن چه تو را در دل بود
دل چو از پیر خرد نقل معانی می‌کرد    عشق می‌گفت به شرح آن چه بر او مشکل بود
آه از آن جور و تطاول که در این دامگه است    آه از آن سوز و نیازی که در آن محفل بود
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز    چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود
دوش بر یاد حریفان به خرابات شدم    خم می دیدم خون در دل و پا در گل بود
بس بگشتم که بپرسم سبب درد فراق    مفتی عقل در این مسله لایعقل بود
راستی خاتم فیروزه بواسحاقی    خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود
دیدی آن قهقهه کبک خرامان حافظ    که ز سرپنجه شاهین قضا غافل بود


همچنین مشاهده کنید