پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

من و انکار شراب این چه حکایت باشد


من و انکار شراب این چه حکایت باشد    غالبا این قدرم عقل و کفایت باشد
تا به غایت ره میخانه نمی‌دانستم    ور نه مستوری ما تا به چه غایت باشد
زاهد و عجب و نماز و من و مستی و نیاز    تا تو را خود ز میان با که عنایت باشد
زاهد ار راه به رندی نبرد معذور است    عشق کاریست که موقوف هدایت باشد
من که شب‌ها ره تقوا زده‌ام با دف و چنگ    این زمان سر به ره آرم چه حکایت باشد
بنده پیر مغانم که ز جهلم برهاند    پیر ما هر چه کند عین عنایت باشد
دوش از این غصه نخفتم که رفیقی می‌گفت    حافظ ار مست بود جای شکایت باشد


همچنین مشاهده کنید