جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

عکس روی تو چو در آینه جام افتاد


عکس روی تو چو در آینه جام افتاد    عارف از خنده می در طمع خام افتاد
حسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد    این همه نقش در آیینه اوهام افتاد
این همه عکس می و نقش نگارین که نمود    یک فروغ رخ ساقیست که در جام افتاد
غیرت عشق زبان همه خاصان ببرید    کز کجا سر غمش در دهن عام افتاد
من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم    اینم از عهد ازل حاصل فرجام افتاد
چه کند کز پی دوران نرود چون پرگار    هر که در دایره گردش ایام افتاد
در خم زلف تو آویخت دل از چاه زنخ    آه کز چاه برون آمد و در دام افتاد
آن شد ای خواجه که در صومعه بازم بینی    کار ما با رخ ساقی و لب جام افتاد
زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت    کان که شد کشته او نیک سرانجام افتاد
هر دمش با من دلسوخته لطفی دگر است    این گدا بین که چه شایسته انعام افتاد
صوفیان جمله حریفند و نظرباز ولی    زین میان حافظ دلسوخته بدنام افتاد


همچنین مشاهده کنید