جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست


برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست    مرا فتاد دل از ره تو را چه افتادست
میان او که خدا آفریده است از هیچ    دقیقه‌ایست که هیچ آفریده نگشادست
به کام تا نرساند مرا لبش چون نای    نصیحت همه عالم به گوش من بادست
گدای کوی تو از هشت خلد مستغنیست    اسیر عشق تو از هر دو عالم آزادست
اگر چه مستی عشقم خراب کرد ولی    اساس هستی من زان خراب آبادست
دلا منال ز بیداد و جور یار که یار    تو را نصیب همین کرد و این از آن دادست
برو فسانه مخوان و فسون مدم حافظ    کز این فسانه و افسون مرا بسی یادست


همچنین مشاهده کنید