پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

لطیفه


صاحبا ماجرای دشمن تو    که کسش در جهان ندارد دوست
گفته‌ام در سه بیت چار لطیف    زان چنانها که خاطرم را خوست
طنز می‌کرد با جهان کهن    در جهان گفتیی که تازه و نوست
رنگ او با زمانه درنگرفت    رونق رنگ با قیاس رکوست
روزگارش گلی شکفت و برو    همچو بر باقلی کفن شد پوست
آسمان در تنعمش چو بدید    گفت اسراف بیش از این نه نکوست
همچو ریواج پروریده شدست    وقت از بیخ برکشیدن اوست


همچنین مشاهده کنید