جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

چون نهی زلف تافته بر گوش


چون نهی زلف تافته بر گوش    چون نهی جعد بافته بر دوش
از دل من رمیده گردد صبر    وز تن من پریده گردد هوش
نه عجب گر خروش من بفزود    تا شد آن عارض تو غالیه پوش
ماه در آسمان سیاه شود    خلق عالم برآورند خروش
تا به وقت سپیده دم یک دم    به غنوم در انتظار تو دوش
گاه بودم بره فگنده دو چشم    گاه بودم به در نهاده دو گوش
خار من گردد از وصال تو گل    زهر من گردد از جمال تو نوش


همچنین مشاهده کنید