پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

دوش ما را در خراباتی شب معراج بود


دوش ما را در خراباتی شب معراج بود    آنکه مستغنی بد از ما هم به ما محتاج بود
بر امید وصل ما را ملک بود و مال بود    از صفای وقت ما را تخت بود و تاج بود
عشق ما تحقیق بود و شرب ما تسلیم بود    حال ما تصدیق بود و مال ما تاراج بود
چاکر ما چون قباد و بهمن و پرویز بود    خادم ما ایلک و خاقان بد و مهراج بود
از رخ و زلفین او شطرنج بازی کرده‌ام    زان که زلفش ساج بود روی او چون عاج بود
بدره‌ی زر و درم را دست او طیار بود    کعبه‌ی محو عدم را جان ما حجاج بود


همچنین مشاهده کنید