جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

معشوق مرا ره قلندر زد


معشوق مرا ره قلندر زد    زان راه به جانم آتش اندر زد
گه رفت ره صلاح دین داری    گه راه مقامران لنگر زد
رندی در زهد و کفر در ایمان    ظلمت در نور و خیر در شر زد
خمیده چو حلقه کرد قد من    و آنگاه مرا چو حلقه بر در زد
چون سوخت مرا بر آتش دوزخ    وز آتش دوزخ آب کوثر زد
در صومعه پای کوفت از مستی    ابدال ز عشق دست بر سر زد
با آب عنب به صومعه در شد    در میکده آب زر بر آذر زد
گر من نه به کام خویشم او باری    با آنکه دلم نخواست خوشتر زد


همچنین مشاهده کنید