پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

نماند اهل رنگی که من داشتم


نماند اهل رنگی که من داشتم    برفت آب و سنگی که من داشتم
به بوی دل یار یک‌رنگ بود    به منزل درنگی که من داشتم
برد رنگ دیبا هوا لاجرم    هوا برد رنگی که من داشتم
خزان شد بهاری که من یافتم    کمان شد خدنگی که من داشتم
بجز با لب و چشم خوبان نبود    همه صلح و جنگی که من داشتم
چو شیر، آتشین چنگ و چست آمدم    پی هر پلنگی که من داشتم
کنون جز به تعویذ طفلان درون    نبینند چنگی که من داشتم
نه خاقانیم نام گم کن مرا    که شد نام و ننگی که من داشتم


همچنین مشاهده کنید