جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا
خه که دگر باره دل، درد تو در برگرفت
|
همچنین مشاهده کنید
- دیدی که یار چون ز دل ما خبر نداشت
- زآتش اندیشه جانم سوخته است
- سرهای سراندازان در پای تو اولیتر
- در عشق داستانم و بر تو به نیم جو
- با یاد تو زهر بر شکر خندد
- با بخت در عتابم و با روزگار هم
- گر هیچ شبی وصل دلارام توان یافت
- بوی وفا ز گلبن عالم نیافت کس
- ماه را با نور رویش بیش مقداری نماند
- چون زلف یار گیرم دستم به یارب آید
- دیده در کار لب و خالش کنم
- دل بشد از دست دوست را به چه جویم
- آباد بر آن شب که شب وصلت ما بود
- عشاق بجز یار سر انداز نخواهند
- نماند اهل رنگی که من داشتم
- یا وصل تو را نشانه بایستی
- عیسی لبی و مرده دلم در برابرت
- لعلت اندر سخن شکر خاید
- دهان شیشه گشا صبح شد شراب بریز
- ای برقرار خوبی، با تو قرار من چه