جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا
خواری از اغیار بهر یار میباید کشید
|
همچنین مشاهده کنید
- دل ز هر نقش گشته ساده مرا
- زبان چو پسته شود سبز در دهن بیتو
- با حلقهی ارادت ساغر به گوش کن
- سیراب در محیط شدم ز آبروی خویش
- زان سفله حذر کن که توانگر شده باشد
- یک بار بی خبر به شبستان من درآ
- ای جهانی محو رویت، محو سیمای کهای؟
- هر ساغری به آن لب خندان نمیرسد
- تابه فکر خود فتادم، روزگار از دست رفت
- ما اختیار خویش به صهبا گذاشتیم
- از یار ز ناسازی اغیار گذشتیم
- مهربانی از میان خلق دامن چیده است
- ما دستخوش سبحه و زنار نگشتیم
- ساقی از رطل گرانسنگی سبکدل کن مرا
- دل را به زلف پرچین، تسخیر میتوان کرد
- نه چون بید از تهیدستی درین گلزار میلرزم
- به دامن میدود اشکم، گریبان میدرد هوشم
- عقل سالم ز می ناب نیاید بیرون
- یک روز گل از یاسمن نچیدی
- نداد عشق گریبان به دست کس ما را