جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

بار غم از دلم می گلرنگ برنداشت


بار غم از دلم می گلرنگ برنداشت    این سیل هرگز از ره من سنگ برنداشت
از شور عشق، سلسله‌جنبان عالمم    مرغی مرا ندید که آهنگ برنداشت
شد کهربا به خون جگر لعل آبدار    از می خزان چهره‌ی ما رنگ برنداشت
یارب شود چو دست سبو، خشک زیر سر!    دستی که در شکستن من سنگ برنداشت
چون برگ لاله گرچه به خون غوطه‌ها زدیم    بخت سیه ز دامن ما چنگ برنداشت
صائب ز بزم عقده‌گشایان کناره کرد    ناز نسیم، غنچه‌ی دلتنگ برنداشت


همچنین مشاهده کنید