سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

در درد عشق یک دل بیدار می نبینم


در درد عشق یک دل بیدار می نبینم    مستند جمله در خود هشیار می نبینم
جمله ز خودپرستی مشغول کار خویشند    در راه او دلی را بر کار می نبینم
عمری بسر دویدم گفتم مگر رسیدم    با دست هرچه دیدم چون یار می نبینم
گفتم مگر که باشم از خاصگان کویش    خود از سگان کویش آثار می نبینم
دعوی است جمله دعوی کو عاشقی و کو عشق    کز کشتگان عشقش دیار می نبینم
گر عاشقی برآور از جان دم اناالحق    زیرا که جای عاشق جز دار می نبینم
چون مرد دین نبودم کیش مغان گزیدم    دین رفت و بر میان جز زنار می نبینم
اکنون ز نا تمامی نه مغ نه ممنم من    اندک ز دست دادم بسیار می نبینم
دردا که داد چون گل عطار دل به بادش    وز گلبن وصالش یک خار می نبینم


همچنین مشاهده کنید