پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

آه گر من زعشق آه کنم


آه گر من زعشق آه کنم    همه روی جهان سیاه کنم
آه من در جهان نمی‌گنجد    در جهان پس چگونه آه کنم
هر دو عالم شود چو انگشتی    گر من آهی ز جایگاه کنم
گر دمی آتشین زنم ز دلم    به دمی دفع صد سپاه کنم
بحر خون در دلم چو موج زند    من به خون در روم شناه کنم
موج آن خون چو بگذرد از حد    خون دل را به دیده راه کنم
خون بریزم ز دیده چندانی    که بسی خلق را تباه کنم
عالمی خون خویشتن بینم    از پس و پیش اگر نگاه کنم
با چنین حالتی عجب که مراست    گر کنم طاعتی گناه کنم
هیچ خلقی گداتر از من نیست    گرچه دعوی پادشاه کنم
ره به گلخن نمی‌دهند مرا    وین عجب عزم بارگاه کنم
شربتی آب چاه نیست مرا    وی عجب عزم فخر آب جاه کنم
همچو لاله کلاه در خونم    چه حدیث سر و کلاه کنم
سر درودم فرید را چو گیاه    پس کنون کره در گیاه کنم
همچو عطار مست عشق شوم    گر دمی در رخش نگاه کنم


همچنین مشاهده کنید