جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

سواد خط تو چون نافع نظر دیدم


سواد خط تو چون نافع نظر دیدم    روایتی که ازو رفت معتبر دیدم
مرا چو زلف تو بر حرف می فرو گیرد    حروف زلف تو برخواندم و خطر دیدم
چه گویم از الف وصل تو که هیچ نداشت    من اینکه هیچ نداشت از همه بتر دیدم
تو را میان الف است و الف ندارد هیچ    که من ورای الف هیچ در کمر دیدم
کمند زلف تورا کافتاب دارد زیر    هزار حلقه گرفتار یکدگر دیدم
به حلق آمده جان در درون هر حلقه    هزار عاشق گم کرده پا و سر دیدم
سزد که هندی تو نام نرگس است از آنک    دو هندوی رخ تو نرگس بصر دیدم
چگونه شور نیارم ز آرزوی لبت    کز آرزوی لبت شور در شکر دیدم
ورای دولت وصل تو هیچ دولت نیست    ولی چه سود که آن نیز برگذر دیدم
چگونه وصل تو دارم طمع که من خود را    ز تر و خشک لب‌خشک و چشم‌تر دیدم
به عالم که ز وصلت سخن رود آنجا    هزار تشنه به خون غرقه بیشتر دیدم
ز مشرقی که ازو آفتاب حسن تو تافت    هزار عرش اگر بود مختصر دیدم
چو در صفات توام آبروی می‌بایست    فرید را سخنی همچو آب زر دیدم


همچنین مشاهده کنید