شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

در عشق تو عقل سرنگون گشت


در عشق تو عقل سرنگون گشت    جان نیز خلاصه‌ی جنون گشت
خود حال دلم چگونه گویم    کان کار به جان رسیده چون گشت
بر خاک درت به زاری زار    از بس که به خون بگشت خون گشت
خون دل ماست یا دل ماست    خونی که ز دیده‌ها برون گشت
درمان چه طلب کنم که عشقت    ما را سوی درد رهنمون گشت
آن مرغ که بود زیرکش نام    در دام بلای تو زبون گشت
لختی پر و بال زد به آخر    از پای فتاد و سرنگون گشت
تا دور شدم من از در تو    از ناله دلم چو ارغنون گشت
تا قوت عشق تو بدیدم    سرگشتگیم بسی فزون گشت
تا درد تو را خرید عطار    قد الفش بسان نون گشت
عطار که بود کشته‌ی تو    دریاب که کشته‌تر کنون گشت


همچنین مشاهده کنید