چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

سیف فرغانی


مولانا سيف‌الدين ابوالمحامد محمدالفرغانى از شاعران استاد قرن هفتم و هشتم هجرى است که با مرتبهٔ بلند خود در شعر به‌سبب انقطاع از عالم و گوشه‌گيرى از دونان و امتناع از مدح اميران ظالم و فاسد زمان در يکى از خانقاه‌هاى شهر کوچک ' آقسرا (۱) ' به گمنامى درگذشت. علت گمنام ماندن او در تاريخ ادب فارسى آن است که اين شاعر وارسته در ايامى جهان را بدرود گفت که آسياى صغير در زير سلطهٔ ايلخانان و بيداد مغولان جولانگاه فقر و پريشانى و بى‌سامانى بود و ارتباط شهرهاى آن با ايران به ضعف گرائيده بود. اشتهارش به فرغانى به سبب آن است که اصل و منشاء وى فرغانهٔ ماوراءالنهر بود. از تاريخ ولادت او اطلاعى در دست نيست اما بعضى از قرينه‌هاى موجود در شعرهايش نشان مى‌دهد که او پيش از ميانهٔ نيمهٔ دوم قرن هفتم آغاز جوانى را پشت سر نهاده و شاعرى کارآمد بوده است. (دربارهٔ اين قرينه‌ها رجوع شود به تاريخ ادبيات در ايران، ج ۳، ص ۸-۶۲۵). وى عمرى نسبةً طولانى کرده و هنگام وفات افزون از هشتاد سال داشته است. سال وفات او را مى‌توان بين ۷۰۵ تا ۷۴۹ هجرى دانست.
(۱). شهرى در ترکيه امروز واقع در جنوب شرقى درياچه توزگول که در عهد سلجوقيان آسياى صغير داراى اهميت و اعتبار بود و اکنون بناى اندکى از آن باقى مانده است.
سيف فرغانى نسبت به سعدى ارادت تام و با آن استاد بزرگ نوشت و خواند داشت. وى چندگاهى را در خطهٔ تبريز گذرانيد و شايد آشنائى او با شعر همام تبريزى در همين مدت اقامتش در تبريز انجام گرفته باشد.
از سيف‌الدين فرغانى ديوانى باقى مانده است که مجموع شعرهاى آن از قصيده و غزل و رباعى به‌حدود ۱۲ هزار بيت بالغ مى‌شود(۲). وى ظاهراً مجموعهٔ شعرهايش را خود گردآورده و در ديباچهٔ منظوم آن به اين امر اشاره کرده است. موضوع قصيده‌هاى سيف فرغانى که معرف مهارت او در سخن پارسى است غالباً نعت خداوند و منقبت رسول و وعظ و اندرز و تحقيق و انتقاد از نابسامانى‌هاى زمان و در استقبال و جوابگوئى به استادان مقدم بر خود چون رودکى و خاقانى و کمال‌الدين اسماعيل و سعدى و همام تبريزى است و جز يک مورد کوتاه، هيچ‌گاه قصيده را در خدمت ستايش شاهان و اميران و وزيران زمان قرار نداد. اين شاعر در قصيده‌هاى خود رديف‌هاى دشوار را انتخاب مى‌کرد.
(۲). ديوان سيف فرغانى که به همت والاى استاد دانشمند جناب آقاى دکتر صفا تصحيح و يک‌بار در سال ۴-۱۳۴۱ در مطبعهٔ دانشگاه طهران طبع شده بود، به سال ۱۳۶۳ که براى تجديد ديدار آن استاد گرامى به لوبک رفته بودم به يارى ايشان شتافتم و با نسخه‌اى که از کتابخانه روان‌کوشکو به‌دست آمده بود مقابله کرديم و به سال ۱۳۶۴ در انتشارات فردوسى طبع کرديم.
تصوير سيف فرغانى در ديوانش تصوير صوفيى صافى و وارسته است که دوران رياضت و مجاهدت را طى کرده و در زمرهٔ مشايخ زمان درآمده است. محمدبن على کاتب آقسرائى نويسندهٔ ديوانش نيز از او با عنوان 'سيدالمشايخ والمحققين' ياد کرده است اما اينکه دوران سلوک و مجاهدت او کجا و در خدمت کداميک از مشايخ وقت سپرى شده بر ما روشن نيست.
شيوهٔ سخن سيف فرغانى متأثر از سبک سخنوران خراسان در قرن ششم هجرى است و شايد بزرگترين علت آن انتساب شاعر به سرزمين فرغانه و ولايت سمرقند باشد. اين تأثير علاوه بر ترکيب‌ها در به‌کار بردن بعض مفردها و فعل‌ها هم آشکار است. سادگى و روانى خصيصهٔ بارز کلام او است. واژه‌هاى تازى در سخنش اندک است اما گاهى ترکيب‌هاى عربى را با ترکيب‌هاى فارسى در بعضى از شعرهاى خود آميخته و گاه نيز يک مصراع را تماماً عربى آورده است. غزل‌هاى سيف که شاعر بيشتر متمايل به آنها است عادةً وقف بر موعظه‌ها و انتقادهاى اجتماعى و بيان حقيقت‌هاى عرفانى است و به شاعران ديگر نيز سفارش مى‌کند که از ستايش 'اين سيم‌پرستان گدا' خوددارى کنند و اگر طبعى دارند به غزل‌گوئى و ستايش معشوق و يا وعظ و اندرز بگمارند.
بيان نقيصه‌هاى اجتماعى و برشمردن زشتى‌ها و پليدى‌هاى طبقه‌هاى فاسد جامعه از او پهلوانى بى‌باک و دلاور ساخته است و بزرگترين شاعرى است که در عهد خود به چنين نقدهاى صريح و جدى و خالى از هزل و مطايبه مبادرت جسته است. شاعر دنياى آشفتهٔ عهد خود را با تمسک به عروةالوثقاى حق و پيروى تام و تمام از تعليمات اسلامى و به‌کار بستن احکام قرآنى قابل اصلاح و آرامش مى‌دانست. وى بر مذهب اهل سنت و سنى حنفى بود و در عين حال از قديمى‌ترين سخنورانى است که در مرثيهٔ شهيدان کربلان شعر گفته است.


همچنین مشاهده کنید