چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

خد(۲)


خدا درد داده درمان هم داده
نظير:
هر کجا دردى است درمانش مقرر کرده‌اند
- هيچ دردى نيست در عالم که باشد بى‌دوا (طائى شميرانى)
- هر مرض چاره و هر درد دوائى دارد
- هر دردى را درمانى است
- در دو عالم از فراوان است هر يکى را هزار درمان است (سنائى)
- شپش ار هست ناخنت هم هست (سنائى)
- هيچ دردى نيست کاو را نيست درمان، غم مخور (جوينى)
خدا درد را به اندازهٔ طاقت مى‌دهد
نظير:
خدا سرما را به‌قدر بالاپوش مى‌دهد
- درد هر کس به‌قدر طاقت اوست
- خدا کوه را مى‌بيند و برفش را مى‌فرستد
- اگر زخم شتر به خر باشد يک ساعت هم دوام نمى‌آورد
خدا درد را به دوستانش مى‌دهد (از جامع‌التمثيل)
رک: هر که در اين بزم مقرّب‌تر است جام بلا بيشترش مى‌دهند
خدا دل‌هاى شکسته را دوست دارد
خدا دنيا را در شش روز خلق کرده است
رک: شتاب کار شيطان است
خدا دنيا را در يک روز خلق نکرده است
رک: شتاب کار شيطان است
خدا ده انگشت را برابر خلق نکرده است
رک: خدا پنج انگشت را يکسان نيافريده
خدا دهن باز را بى‌روزى نمى‌گذارد
رک: خدا روزى‌رسان است
خدا ديرگير است اما سخت‌گير است٭
رک: صبر کوتاهِ خدا سى سال است
٭ مولوى در بيان اين معنى گويد:
حلم حق با تو مداراها کند چون که از حدّ بگذرد رسوا کند
خدا را چه ديده‌اى؟
خدا بزرگ و کاساز است
خدا را خدا بگويند کفر نيست٭
بيان حقيقت نبايد کسى را دل‌آزرده کند. اگر محاسن و معايب کسى را بشمارند نبايد دل آزرده و خشمگين گردد
٭ يا: خدا را خدا بگويند بدش نمى‌آيدو کفر نگفته‌اند
خدا رحمت کند خوب آدمى بود! به تعريض و کنايه به‌کار برند٭
نظير: خوشا آن دوره‌اى که خُرد مى‌کرديم يک پاپاسى را
٭ اگر رفت و اگر خلق از وى بياسود ............................. (لاادرى)
خدا رحمت کند مرحوم حاج ميرزا آقاسى را ٭
نظير: خوشا آن دوره‌اى که خُرد مى‌کرديم يک پاپاسى را
٭ ...................... ببخشد جاى آن بر خلق احزاب سياسى را(مطلع غزلى از اديب‌الممالک)
خدا رحم کرد خونش را گرفتيم!
طبيبى نادان از بيمار خود خون گرفت. بيمار بدبخت در دم جان سپرد. طبيب با خودستائى و غرور ابلهانه بادى در گلو انداخت و گفت: خدا رحم کرد خونش را گرفتيم!
خدا رزّاق است
رک: خدا روزى‌رسان است
خدا روزى را با زنبيل از آسمان براى کسى نمى‌فرستد
رک: از تو حرکت، از خدا برکت
خدا روزى را به احمق مى‌دهد
نظير:
فاليز جهان بهر خران آمده است
- ابلهان را همه شربت ز گلاب و قند است
رک: دنيا به کام ابلهان است
خدا روزى‌رسان است
نظير:
خدا رزّاق است
- خدا دهن باز را بى‌روزى نمى‌گذارد
- دهن‌ باز بى‌روزى نمى‌ماند
- رزق را روزى‌رسان پر مى‌دهد (صائب)
- ضامن روزى بوَد روزى‌رسان
- رزق تو بر تو ز تو عاشق‌تر است (مولوى)
- هر آنکس که دندان دهد نان دهد (سعدى)
- هر کسى روزى خودش را مى‌خورد
- روزى‌دهنده خداست
- تا حياتى هست ما را روزى ما مى‌رسد (امين کاشانى)
- هر سرى يک روزى دارد
- بى‌مگس هرگز نماند عنکبوت (صائب)
- روزى سگ زير دست و پايش است
- روزى گربه دست زن شلخته است
- خدا مى‌رساند و هر جا که هست
- هر چه ز روزى است رسد در زمان و آنچه نباشد نرسد بى‌گمان (طوطى‌نامه)
- رزق مقسوم رسد گرچه پس و پيش رسد (مخفى)
خدا روزى‌رسان است اما اهنّى هم مى‌خواهد!
رک: از تو حرکت، از خدا برکت
خدا ز آن خرقه بيزار است بالله که صد بُت باشدش در آستينى (حافظ)
نظير: شرمم از خرقهٔ آلودهٔ خود مى‌آيد که به هر پاره دو صد شعبده پيراسته‌ام (حافظ)
خدا ساخته اگر حضرت عباس بگذرد!
رک: خدا خواسته اگر...
خدا سرما را به‌قدر بالاپوش مى‌دهد
نظير: خدا درد را به اندازه ٔ طاقت مى‌دهد
خدا سِيّمى را به خير بگرداند!
رک: هيچ دوئى نيست که سه نشود
خدا شاه خُل‌ها را بيامرزد!
نظير: خدا پدر صاحبِ خر را بيامرزد!
خدا شاه ديوارى را خراب کند اين چاله‌ها پر شود
خدا شترى بدهد که خير ما در آن باشد!
رک: کاشکى شرّى به پا شود که خير ما در آن باشد
خدا جان را بگيرد عقل را نگيرد
مقایسه شود با : عقل که نيست جان در عذاب است
خدا صاحبِ خر را بيامرزد! (عامیانه). اين عمل تو بسيار احمقانه است
نظير: خدا يک جو عقل بدهد! خدا شاه‌ خُل‌ها را بيامرزد!
خدا فقير کرده کِى کثيف کرده؟
نظير: ژنده باش، گَنْده مباش
خدا کس بيکسان است
نظير:
ما هم خدائى داريم
- اگر تو نباشى يار من خدا بسازه کار من
- خدايِ خردبخشِ روزى‌رسان پناه فقيران، کس بيکسان(امير وحيدالدين مسعود)
خدا کشتى آنجا که خواهد بَرَد اگر ناخدا جامه بر تن درد
نظير: روَد کشتى آنجا که خواهد خدا...
خدا کوه را مى‌بيند و برفش را مى‌فرستد
رک: خدا در د را به اندازهٔ طاقت مى‌دهد
خدا که بخواهد پدر کسى را بسوزاند خودش را مى‌فرستد پى هيزم
عبارتى است براى نشان دادن سخت‌گيرى خداوند در تنبيه بدکاران
خدا که مى‌دهد روزى به بنده نمى‌پرسد کجائى جنبده؟
خدا کى مى‌دهد عمر دوباره؟
رک: آدم دوباره به دنيا نمى‌آيد
خدا گر ز حکمت ببندد درى به چفتش زند قفل محکم‌ترى(از ساخته‌هاى عوام)


همچنین مشاهده کنید