اين نوع شک مىتواند در اثر پرفوراسيون روده، نکروز روده، آبسهها، گانگرن، و عفونتهاى بافت نرم ايجاد گردد. سپسيس در مراحل اوليه يا در صورت درمان کافي، با تب و اتساع جبرانى عروق جلدى تظاهر مىيابد. مقاومت عروقى سيستميک و فشارخون شريانى افت مىکند، ولى بهعلت کاهش مقاومت در برابر پمپ بطن چپ، برونده قلبى افزايش مىيابد. فعاليت آدرنرژيک تا حدودى افزايش مىيابد، ولى بهعلت نياز به کاهش دماى مرکزي، جريان خون پوست همچنان بالا باقى مىماند. تا زمانى که حجم خون طبيعى است، برونده قلبى بالا خواهد بود.
سپسيس در ابتدا با تب و هيپوتانسيون در بيمارى که پوستاو صورتى رنگ بوده، ظاهراً جريان خون کافى دارد، تظاهر مىيابد. اگر حجم عروقى کافى باشد، وريدهاى جلدى پر، برونده ادرارى کافى و تعداد نبض بالا خواهد بود. بيمار معمولاً مضطرب و گيج است و تب و لرز در اين حالت شايع مىباشند.
درمان عبارت است از تجويز مايعات و آنتىبيوتيکهاى وريدي، اصلاح نشت مواد از لولهٔ گوارش، دبريدمان بافت مرده، و درناژ چرک. با نگهدارى حجم عروق، بيمار جريان خون خوبى خواهد داشت؛ در صورت تأخير در درمان يا عدم کنترل عفونت، سپسيس ديررس وى خواهد داد.
شوک سپتيک با برونده قلبى پائين
سپتيک سيستميک درمان نشده يا ديررس در اثر باکترىهاى گرم مثبت يا گرم منفي، مىتواند با ايجاد گسستگى در اندوتليوم مويينهها، ورود پلاسما به داخل فضاى بينابينى را تسريع نموده، شوکى مشابه آنچه در هيپوولمى ديده مىشود، ايجاد کند. مقاومت عروقى ريه در اين حالت افزايش يافته، مانع تخليهٔ بطن راست مىگردد. يافتههاى قلبى - عروقى در سپسيس با برونده قلبى کم، مشابه يافتههاى شوک هيپوولميک مىباشند.