در حدود %۵/۰ از بيمارانى که جراحى شکم شدهاند، سايکوز بعد از جراحى ايجاد مىشود. اين عارضه بهدنبال جراحىهاى قفسه سينه، در افراد مسن، و در افرادى که بيمارى مزمن دارند، شايعتر است. داروهائى که پس از جراحى تجويز مىشوند، ممکن است در ايجاد سايکوز نقش داشته باشند؛ بهخصوص مپريدين، سايمتيدين و کورتيکوستروئيدها. در بيماران دچار سايکوز بعد از جراحي، نسبت به ساير بيماران سطح β اندورفين و کورتيزول پلاسما بالاتر است. بهدنبال برخى جراحىهاى خاص، ممکن است سندرمهاى روانى خاصى ايجاد شوند، مانند ايجاد توهم بينائى و 'سندرم لکهٔ سياه' که بعد از جراحى چشم عارض مىشوند.
اکثر اختلالات رواني، در سومين روز پس از جراحى مشاهده مىشوند.
مشکلات روانی خاص
سندرم ICU
حالتهاى درونى مداومى که از درد و ترس و بىخوابى بهعلت چراغهاى روشن، دستگاههاى مانيتورينگ و صداى مداوم منشاء مىگيرند، باعث ايجاد يک اختلال روانى بهنام سايکوز ICU
مىگردند. هنگامى که فرآيندهاى ادراکى کلاً مختل مىشوند، بيمار دچار دليريوم (هذيون) مىگردد که تظاهرات آن عبارتند از: اختلال بينائي، شنوائى و لمس، گيجي، بىقرارى و ناتوانى
در تمييز واقعيت از رويا. با جدا کردن بيمار از محيط نامناسب، کاهش سر وصداى محيط، خواب کافى و خارج کردن بيمار از ICU به محض امکان، مىتوان از اين عارضه جلوگيرى کرد.
دليريوم بعد از کارديوتومى
تغييرات روانى بهدنبال جراحى قلب باز عبارتند از: اختلال در حافظه، تمرکز، درک و فهم، و گاهى هيستري، افسردگى و اضطراب شديد. اين نشانهها معمولاً پس از گذشت سه روز بعد از
جراحى ظاهر مىشوند. نوع عمل، وجود بيمارى ارگانيک مغز، بيمارى مزمن داخلي، و مدت زمانى که بيمار گردش خون خارج بدنى دارد، به ايجاد اين عارضه مربوط هستند. استفاده از آرامبخش
ضعيف و جلوگيرى از بروز سندرم ICU، ممکن است مانع ايجاد اين عارضه شوند. در بيشتر مواقع ممکن است به هالوپريدول (هالدول) با دوز ۵-۱ ميلىگرم بهصورت خوراکي، داخل عضلانى يا وريدى
احتياج باشد. در اين بيماران هالوپريدول به فنوتيازين ترجيح دارد زيرا عوارض جانبى قلبى عروقى آن کمتر است.
دليريوم ترمنس
در افراد الکلى که مصرف الکل را يکباره قطع مىکنند ديده مىشوند. درمان انتخابى بنزوديازپينها مىباشند بايد به بيمار ويتامين B1 (تيامين) و سولفات منيزيم هم داده شود.
اختلالات جنسى
مشکلات جنسى اغلب پس از جراحىهاى خاصى مانند پروستاتکتومي، جراحى قلب و ترميم آئورت ايجاد مىشوند. پاتوژنز اين عارضه کاملاً مشخص نمىباشد. در رزکسيون ابدومينوپرنئال،
آسيب شاخههاى محيطى شبکهٔ ساکرال ممکن است باعث ناتوانى جنسى شود.