پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

قطب‌های ملی


دو سوى شمال و جنوب ايران داراى دو هزار کيلومتر مرز ساحلى است در ساحل شمالى خزر بزرگ‌ترين درياچه جهان ميعادگاه تابستانى اغلب علاقه‌مندان به سفر در کشور بزرگ ايران است. باريکه ساحلى ايران در اين منطقه مابين دامنه‌هاى شمالى البرز و ساحل جنوبى خزر مجموعه‌اى از زيباترين چشم‌اندازهاى طبيعى ايران را در خود جاى داده است ترکيبى آرمان از ساحل دريا، کوهستان و جنگل در اين منطقه موجب شده است اصلى‌ترين قطب سياحتى ايران در اين منطقه شکل گيرد.
براساس آمارهاى موجود (منبع خبرگزارى جمهورى اسلامى - آبان ماه ۱۳۷۷) شمار مسافران گيلان و مازندران در نيمه دوم دهه هفتاد سالانه از ده ميليون نفر نيز افزون‌تر بوده است.
ساحل جنوبى ايران نيز يکى از قطب‌هاى سياحتى کشور به شمار مى‌رود دو جزيره مشهور خليج فارس کيش و قشم در ساليان اخير برخوردار از بيشترين سرمايه‌گذارى‌هاى توريستى بوده‌اند و همچنين بنادر اصلى جنوب کشور همچون چابهار، بندرعباس و بوشهر تلاش بسيار داشته‌اند زمينه بهره‌مندى از سرمايه‌گذارى‌هاى توريستى را فراهم کنند. در اين منطقه به عکس ساحل شمال فصل سفر زمستان است که اين نکته خود دائمى بودن زمان پرداختن به ورزش‌هاى ساحلى و آبى را در ايران در همه طول سال که فقط معدودى از کشورهاى جهان از امکان آن برخوردار هستند نشان مى‌دهد.
در مناطق مختلف کشور ايران همچنانکه در بخش‌هاى پيشين اين گزارش ذکر شد بيش از ۵۰ درياچه کوچک و بزرگ وجود دارد بيش از نيمى از اين درياچه‌ها به‌عنوان قطب‌هاى ملى و تمامى آنها به‌عنوان قطب‌هاى محلى اکنون مورد بهره‌بردارى‌هاى توريستى قرار دارند. البته اين درياچه‌ها اغلب فاقد امکانات اقامتى و رفاهى بوده و صرفاً با چشم‌انداز طبيعى خود مکانى براى آب‌تنى عرضه مى‌کنند و بس.
شنا در محدوده داخلى ايران بيشتر منحصر به رودخانه‌ها است. ده‌ها رودخانه دائمى و فصلى در کشور به‌ويژه در ايام تابستان سالانه پذيراى ميليون‌ها علاقه‌مند به شنا و آب‌تنى هستند.
  قطب‌هاى اصلى
  قطب‌هاى بين‌المللى
هر دو ساحل شمال و جنوب کشور در صورت برخوردارى از امکانات مناسب مى‌توانند قطب‌هاى بين‌المللى ورزش‌هاى آبى و ساحلى به‌شمار آيند. البته بايد توجه داشت که توريسم ساحلى در ايران اگر مى‌خواهد جنبه‌اى بين‌المللى پيدا کند صرفاً مى‌تواند متکى به اکوتوريسم و طبيعت گردى بوده و بازار خود را در ميان علاقه‌مندان به چشم‌اندازهاى بکر و نو جست و جو کند زيرا توريسم ساحلى به مفهوم معمول بين‌المللى آن با توجه به ضوابط و هنجارهاى مذهبى - اجتماعى و اخلاقى در ايران مطلقاً امکان وجود ندارد.
همچنين درياچه‌هائى مانند اروميه در آذربايجان غرب گهر در لرستان پريشان در فارس و هامون در سيستان قابليت تبديل به قطب‌هاى بين‌المللى توريسم ساحلى را دارند. البته همچنانکه گفته شد فقط به‌عنوان جاذبه‌هاى اکوتوريستى و در جهت جذب طبيعت گردان واقعي.
  قطب‌هاى ملى
هر دو ساحل شمال و جنوب اغلب درياچه‌هاى داخلى کشور قطب‌هاى ملى ورزش‌هاى ساحلى و آبى در ايران هستند. درباره دو ساحل شمال و جنوب پيش از اين توضيح داده شد اما شايان ذکر است که اغلب درياچه‌هاى داخلى در صورت برخوردارى از امکانات رفاهى دست کم به‌صورت ناحيه‌اى (محدوده استان‌هاى همجوار) مى‌توانند قطب توريستى باشند.
  قطب‌هاى محلى
بهره‌بردارى از رودخانه‌ها براى ورزش‌هاى آبى در ايران جنبه‌اى محلى داشته و حتى در رودخانه‌هاى بزرگى همچون سپيدرود، سيمره، کارون و جراحى نيز اين‌گونه بهره‌بردارى‌ها فاقد جنبه ملى است. البته گستردگى شمار درياچه‌هاى داخلى موجب شده است به‌صورت پراکنده اين درياچه‌ها نيز در ابعاد محلى به‌عنوان جاذبه‌هاى آبى مورد استفاده عموم قرار بگيرند.
  وضعيت بهره‌بردارى
با وجود گستردگى چشم‌اندازهاى ساحلى در ايران ضرورت رعايت هنجارهاى مذهبى و اخلاقى قطعاً مانع از اين مى‌شود که در اين سواحل سرمايه‌گذارى‌هاى گسترده براى جذب توريست‌هاى خارجى انجام شود حتى براى جذب طبيعت گردان واقعى نيز شمار احتياط‌هاى لازم نيز آنچنان گسترده و پيچيده است که امکان مانور در چنين ميدانى را براى سرمايه‌گذار بسيار دشوار و بعضاً ناممکن مى‌کند. البته اين مقوله شامل برخى درياچه‌هاى داخلى به‌ويژه درياچه‌هائى که در دهانه قلل مرتفع قرار دارند. همچون سهند سبلان و گهر نمى‌شود اما بهره‌بردارى از اين درياچه‌ها (به جزء درگهر) صرفاً با انگيزه ديدار از چشم‌انداز آنها ميسر است و زمينه لازم براى پرداختن به ورزش‌هاى آبى در آنها وجود ندارد.
در سال‌هاى اخير تورهاى متعدد دانشجوئى براى ديدار از درياچه‌هاى داخلى برپا شده است و به‌نظر مى‌رسد نسل جوان به اين شاخه از اکوتوريسم اقبالى روزافزون دارد.
بهره‌بردارى از رودخانه‌ها اغلب بدون رعايت هنجارهاى ايمنى صورت مى‌گيرد. به همين رو شاهد هستيم که سالانه ده‌ها نفر از هم‌ميهنان ما جان خود را در رودخانه‌هاى کشور از دست مى‌دهند در درياچه‌هاى بسته داخلى نيز عدم رعايت هنجارهاى زيست محيطى موجب شده است فزونى شمار استفاده ‌کنندگان از يک درياچه همراه با تخريب تدريجى چشم‌انداز اکولوژيکى آن باشد.
گسترش آلودگى در درياچه‌هائى همچون لار، گهر (لرستان)، اوان (الموت قزوين)، ولشت (کلاردشت)، زريوار (کردستان) و ... مثال‌هائى آشکار در اين باره‌ هستند. البته درياچه‌هاى داخلى را پساب‌هاى صنعتى و خانگى و نيز تغيير بافت هيدرولوژيک از قبيل سدسازى در نواحى بالادست آنها و با تغيير مسير جريان‌هاى آبى ورودى و خروجى از آنها نيز تهديد مى‌کند درياچه‌هاى شادگان در خوزستان، آلاگل در گرگان و هامون در سيستان نيز از اين نظر قابل اشاره هستند. سدسازى‌هاى متعدد در سال‌هاى اخير با ايجاد پهناب‌هاى بزرگ زمينه خوبى را براى گسترش ورزش‌هاى آبى در کشور فراهم کرده‌اند. اما متأسفانه عدم تدوين ضوابط لازم در اين‌باره موجب شده است وزارت نيرو همچنان از صدور مجوز براى بهره‌گيرى‌هاى توريستى از درياچه سدها خوددارى کند. دستيابى به هماهنگى لازم در اين‌باره حتى مى‌تواند درياچه‌هائى همچون سد دز در خوزستان - لرستان را با توجه به شکارگاه‌هاى پيرامون آن به قطب بين‌المللى تبديل کند.


همچنین مشاهده کنید