شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

پرورش مهارت سازماندهی در کودکان (۳)


هم سازمانده و هم ساير بازيکنان حق دارند پيشنهادات خود را به‌خاطر بهبود بخشيدن به بازى و گسترش محتواى آن ارائه دهند.
آموزگار باتجربه اهميت رعايت اين مقررات را براى کودکان توضيح مى‌دهد. و کودکان با درک عميق آنها رفتار خود را در بازى‌ها بهبود مى‌بخشند و در نتيجه اختلافات بسيار کاهش مى‌يابد و ديگر کمتر شکايت نزد بزرگترها مى‌برند. بديهى است که به‌کار بستن اين مقررات از طرف کودکان به يکباره مقدور نيست. در آغاز اکثراً رعايت آنها فراموش مى‌شود که نظارت مربى در اين موقع ضرورى مى‌باشد.
ارتقاء شخصيت تک‌تک کودکان و جلب همگى آنان به حلّ مسائل بازى و رعايت مقررات آن زمانى به آسانى ميسّر است که آموزگار نسبت به بازى‌هاى آنان صميمانه علاقه نشان دهد و به موقع متوجه رفتار خلاف خود بشود. نظارت دقيق به وى امکان مى‌دهد که مشخص سازد چه وقت شرکت او مستقيماً در بازى لازم است و چه وقت مى‌تواند براى تصحيح عمل و رفتار بازيکن‌ها تنها به پرسش اکتفاء کند. در هر صورت آموزگار هيچگاه تصميم خويش را به کودکان تحميل نمى‌کند، بلکه امکان مى‌دهد آنها خود مستقلاً دشوارى‌ها را از ميان بردارند. در ضمن هر وقت لازم بداند چه در آغاز، وسط و يا آخر بازي، مى‌تواند در آن مشارکت کند. مثلاً در 'بيمارستان' بازى هرگاه مدير بيمارستان محل کار خود را بدون دليل ترک کرده باشد، آموزگار در نقش مادر در بازى شرکت کرده از بازيکنان مى‌پرسد: 'مدير بيمارستان کيه؟ دخترم حال نداره، مى‌خواستم ازش دستور بگيرم' . ضمناً به‌خاطر جلوگيرى از ناراحتى مدير و ساير بازيکنان، چنين وانمود مى‌کند که متوجه رفتن مدير از محل کار خود نشده و مى‌گويد: 'ناراحت نباشيد، مدير لابد براى سرکشى رفته، ما کمى منتظر مى‌شويم' . و به اين ترتيب کمک مى‌کند که کودک دوباره به ايفاء نقش خود بازگردد. يقيناً پس از چند لحظه مدير بيمارستان مادر و دختر را نزد خود فرا مى‌خواند، دختر ار معاينه و دستور معالجه مى‌دهد و ضمناً خواهد گفت که چرا محل کار خود را ترک کرده بود. آموزگار نيز امکان مى‌يابد بر رفتار او و محتواى بازى تأثير گذارد.
گاهى آموزگار از ابتدا در بازى شرکت مى‌جويد تا طرز سازماندهى بازى را به بازيکنان بياموزد: گفتگو دربارهٔ نقشهٔ بازي، محتواى بازي، انتخاب محل بازى و غيره. براى اين کار او از بازيکنان مى‌پرسد: 'ممکن است من هم با شما بازى کنم؟ چه کارى را براى من معين مى‌کنيد؟' کودکان يقيناً خوشحال خواهند شد و مثلاً نقش سر پزشک را در بازى بيمارستان به وى واگذار مى‌کنند. او سپس به‌عنوان نظرخواهى مى‌پرسد: 'به‌نظر شما کجا بهتر است بيمارستان را برپا کنيم؟ چند پزشک در بيمارستان ما کار خواهند کرد؟' آيا مى‌توانيم در اينجا داروخانه هم داشته باشيم؟' کودکان با پيشنهادات وى موافقت خواهند کرد. بخش‌هاى بيمارستان و تعداد پزشکان معين خواهد شد. تصميم خواهند گرفت که داروخانه هم برپا شود و احتمالاً تأسيس بخش‌هاى ديگر مثلاً بخش 'اورژانس' را پيشنهاد خواهند کرد. به اين ترتيب فعاليت کودکان محسوساً افزايش مى‌يابد.
به‌تدريج که کودکان در برپائى بازى مهارت مى‌يابند ضرورت شرکتِ آموزگار در بازى کاهش مى‌يابد.
گفتگوى جمعى دربارهٔ نارسائى‌هاى بازى نيز به پيشرفت مهارت سازماندهى کودکان کمک مى‌کند. آموزگار در اين گفتگوها طرز قضاوت بى‌طرفانه را به کودکان مى‌آموزد. بازيکنان با کمک آموزگار نارسائى‌ها و سهل‌انگارى‌ها را نشان مى‌دهد. عموماً براى کودکان انتقاد از ديگران آسان‌تر از قبول سهل‌انگارى‌هاى خويش است. آنها در مقابل تذکرات و انتقادات از خود بى‌تابى نشان مى‌دهند و سعى مى‌کنند در پاسخ، عيبى در خود انتقادکننده بيابند. به‌منظور بالا بردن ارزش تربيتى چنين گفتگوهائى و تغيير سمت دادن تفکر کودکان مى‌توان در گفتگو اين قبيل موضوع‌ها را گنجاند: 'چه کار خوبى براى رفيقم در بازى انجام دادم' ، 'چگونه مى‌توانم همبازى خود را خوشحال کنم.' و غيره. از آنجا که تشخيص روش‌هاى پسنديدهٔ خود و همبازى‌ها براى کودک دشوار است، بهتر خواهد بود گفتگو در چارچوب تعريف داستان‌ها و حکايات و مقايسهٔ رفتار کودکان با رفتار پسنديدهٔ قهرمانانِ داستان‌ها صورت مى‌گيرد. مثلاً آموزگار پس از نقل داستان دختر 'خوش‌اخلاق' که هم در خانه به مادر کمک مى‌کرد و هم رفتار او در کودکستان با همبازى‌هاى خود دوستانه بود و در بازى‌ها فعال و با گذشت بود، مى‌پرسد: 'آيا ما هم از اين بچه‌ها در گروه داريم؟ آيا شما هم مى‌خواهيد اين‌طور باشيد؟ براى اين کار بايد چه بکنيم؟' و کودکان با کمک آموزگار پاسخ‌هاى لازم را خواهند داد. پس از چنين گفتگوهائي، کودکان هم در بازى‌ها خصوصاً و در زندگى روزانهٔ خود عموماً مى‌کوشند از نمونه‌هاى خوب پيروى کنند و مواظب رفتار خود باشند.
بازى‌هائى که باب طبق بازيکنان بوده و با موفقيت و شور و شوق انجام گرفته باشد، کودکان را به تکرار آنها علاقه‌مند مى‌سازد. آموزگار از اين علاقه و تمايل پشتيبانى کرده و از اين راه روابط دوستانه ميان آنا را تقويت مى‌کند. علاوه بر اين تکرار بازى‌ها به پرورش و رشد استعداد سازماندهى کودکان يارى مى‌رساند.
آموزگار بايد سعى کند که کودکان در هر کارى از خود ابتکار و استقلال نشان دهند. وى پيوسته ابراز اطمينان خواهد کرد که آنها خود قادر هستند مسائلِ مورد اختلاف خود را حل و فصل کنند، و با اين عمل استقلال و ابتکار را در آنها پرورش مى‌دهد ( 'خود شما مى‌توانيد باهم توافق کنيد، امتحان کنيد' ؛ 'من اطمينان دارم که فروغ وظيفهٔ خود را درست انجام داد' و غيره)، و يا هنگامى که دو همبازى در 'بيمارستان' بازي، عمداً يا سهواً شکايت خود را به عوض مسئول‌ بازى نزد وى مى‌آورند، او بى‌آنکه در رسيدگى شتاب کند، ضمن ابراز نگرانى و تعجب مى‌گويد: 'بله، بله، بايد رسيدگى بشه. اما آخر من که حق ندارم به کار شما دخالت کنم، من که مدير بيمارستان نيستم، شما خوب است نزد مدير برويد، او يقيناً رسيدگى مى‌کند' . چنين پاسخى کودکان را مجدداً به حال و هواى بازى بازمى‌گرداند و به جدّى بودن بازى و اينکه اختلافات را بايد خود بازيکنان مستقلاً حل کنند، اطمينان پيدا مى‌کنند. مواقعى که بازى‌هاى طولانى جريان دارد و کودکان در روزهاى متوالى سرگرم يک بازى هستند، آموزگار مى‌تواند رسيدگى به شکاياتى که حتى مربوط به غير مواقع بازى باشد، به بازيکنان واگذار کند.
مثلاً کودکى که هنگام ناهار با رفيق خود درشتى کرده باشد، مربى مشخص مى‌سازد که تقصيرکار در بازى روزانه چه نقشى را بر عهده دارد (مثلاً پزشک) و آن‌وقت براى مشورت به مدير بيمارستان مراجعه و تقاضا مى‌کند که به اتفاق ساير بازيکنان دربارهٔ مقصر تصميم بگيرند. واگذارى تصميم‌گيرى در مورد مسائل گوناگون به مجمع کودکان سبب مى‌شود که اعضاء اين مجمع نه تنها در بازي، بلکه در مواقع ديگر نيز مواظب رفتار خود باشند و از نقص آداب معاشرت و دوستى پرهيز کنند.
براى آنکه بازى‌هاى طولانى جالب باشند و کودکان در آنها با ذوق و شوق شرکت کنند، بايد دورنمائى جالب و شادى‌بخش داشته باشند. يکى از اين بازى‌هاى جالب، ساختن 'شهر افسانه‌اي' است که ويژهٔ کودکان ارشد کودکستانى (شش - هفت ساله) است و معمولاً در اردوگاه‌هاى کودکان به هنگام تابستان صورت مى‌گيرد. اين بازى را در کودکان کودکستانى به تقليد از پيشاهنگان انجام مى‌دهند. کودکان پيش از عزيمت به اردوگاه خود از يک ارودگاه پيشاهنگى ديدن مى‌کنند و با زندگى و مشغوليات پيشاهنگان در آنان پديد مى‌‌آورد. همگى با علاقه براى طرح‌ريزى شهر آينده به گفتگو مى‌نشينند و هر يک دربارهٔ مؤسسات شهر پيشنهادى مى‌دهند: ميدان ورزش، فروشگاه، ادارهٔ پست و تلگراف، بيمارستان و البته پارک ‌شهر و استراحتگاه. اين دورنما به قدرى جالب و جذاب است که همگى با بى‌صبرى در انتظار رفتن به اردوگاهِ تابستانى خواهند بود.


همچنین مشاهده کنید