اتيولوژى مينراليزاسيون ناقص ماتريکس الى استخوان منجر به استئومالاکسى مىشود. علل استئومالاسى مصرف ناکافى يا سوءجذب ويتامين D (نارسائى مزمن پانکراس، گاسترکتومي،
سوءجذب)، اختلالات ارثى يا اکتسابى در متابوليسم ويتامين D (داروهاى ضدٌ صرع، نارسائى مزمن کليه)، اسيدوز مزمن (سايدزو توبولى کليه، استازولاميد)، نقايص توبولى کليوى منجر به
هيپوفسفاتمى (سندرم فانکوني) و مصرف مزمن آنتىاسيدهاى حاوى آلومينيوم است.
علائم بالينى
علائم بالينى ممکن است از دفرميتىهاى اسکلتى چشمپوشى شود تا وقتى که پس از ترومائى جزئى شکستگى رخ دهد. علائم شامل درد منتشر اسکلتى و تندرنس استخوانى است و ممکن است علائم
ناچيز باشد. درد لگن ممکن است راه رفتن را دچار اختلال کند. ضعف عضلات پروگزيمال مىتواند علائم اختلالات عضلانى اوليه را تقليد کند. کاهش دانسيته استخوان معمولاً همراه با کاهش
ترابکولا و نازک شدن کورتکس است. يافتههاى مشخصه اين بيمارى در راديولوژى باندهاى راديولوسنت (نواحى لوزر (Looser's Zones) يا شکستگى کاذب) است که از چند ميلىمتر تا چند سانتىمتر است و عمود
بر سطح فمور، لگن، کتف، فيبولاى تحتانى يا متاتارسها است.
درمان
در استئومالاسى ناشى از کمبود ويتامين D، ويتامين D2 (ارگوکلسيفرول) يا D3 (کوله کلسيفرول) را با دوزهاى ۴۰۰۰-۸۰۰ IU/d بهمدت ۱۲-۶ هفته بهصورت خوراکى تجويز مىکنند. پس از آن ۸۰۰-۲۰۰ واحد
در روز را بهعنوان جايگزين مىدهند. ممکن است در افراد مسن براى درمان کمبود ويتامين D نياز به تجويز هفتگى ۵۰۰۰۰IU ويتامين D بهمدت ۸ هفته باشد. اگر استئومالاسى بهدليل سوءجذب
باشد لازم است که دوزهاى بالاترى از ويتامين D (تا ۱۰۰۰۰۰IU/d) و کلسيم (کربنات کلسيم ۴g/d) تجويز شود. در افرادى که داروهاى ضدٌ تشنج مصرف مىکنند بايد بهطور همزمان ويتامين D مصرف کنند
بهطورىکه سطح کلسيم و ۲۵ هيدروکسى ويتامين D بهمقدار طبيعى برسد. کلسيترپول در درمان هيپوکلسمى يا استئوديستروفى ناشى از نارسائى مزمن کليه مؤثر است (۱μg - ۰/۲۵ در روز بهطور
خوراکى يا μg۲/۵ - ۱ سه بار در هفته بهطور وريدى).