جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

اوقات فراغت به عنوان آزادی و تسلط


دو ديدگاه اوقات فراغت به‌عنوان ديدگاه‌هاى رقيب کنش و ساختار معرفى شده است. هر دو ديدگاه اوقات فراغت را هم به‌عنوان آزادى و هم به عنوان کنترل معرفى مى‌کنند که در آنها نمودهاى تشکيل دهندٔ تجربهٔ اوقات فراغت تأکيد بر کنش‌ها دارد؛ حال آنکه زمينهٔ اجتماعى به ساختار اهميت مى‌دهد دِيو (Dawe) در سال ۱۹۷۰ دو جنبهٔ جامعه‌شناختى کنش و ساختار را مطرح ساخت، ليکن تا حدود سال ۱۹۷۹ او تلاش کرد که دو 'گفت‌وگوي' متفاوت را يکپارچه سازد و آنها را در قالب مسائل کانونى فرضيهٔ اجتماعى جاى دهد.
پاره‌اى از نويسندگان برجسته تلاش دارند کنش و ساختار را يکى سازند، حال آنکه ديگران مى‌کوشند مبحث کنش، ساختار را طرحى نو در اندازند و پرسش‌هاى مختلفى را در مورد تجربيات مردم و زمينهٔ اجتماعى‌يى که اين تجربيات درآن روى مى‌دهد مطرح مى‌سازند. انگارش‌هاى گوناگون بازتاب ديدگاه‌هاى متمايز در مورد روابط اجتماعى اوقات فراغت است. در بخش‌هائى که در پى مى‌آيد تلاش شده است که رويکرد مشخص جامعه شناسى نمادين، بررسى‌هاى فرهنگى و تحليل‌هاى فمينيستى مرتبط با مثال‌هاى ارائه گردد. هر نظريه راهبرد کم و بيش روشنى در مورد انديشه دربارهٔ اوقات فراغت، روابط اجتماعى ارائه ميدهد.‌هر يک از آنها به تنش‌هاى گوناگون بين کنش‌ و ساختار اجتماعى اشاره دارد. اگر بخواهيم مقايسهٔ جهت‌دارى را پى گيريم،بايد بگوئيم که بخش پيش در مورد کنش و ساختار اساسى محدودهٔ فيزيکى قلمروِ نظريهٔ اجتماعى را ترسيم کرد، اين سه ديدگاه جديد معاصر به تغيير جهت حرکت براى دور زدن موضوع کمک مى‌کند.
هر سه ديدگاه را مى‌توان به‌عنوان نظريه‌هاى اجتماعى مستقل و اساسى در نظر گرفت يعنى آنها چشم‌اندازهاى متمايزى در مورد تحول تاريخى و ماهيت جامعه به دست مى‌دهند. هر چهارديدگاه توضيحاتى دربارهٔ دنياى 'جدي' کار، سياست و مذهب ارائه مى‌دهند. همچنين آنها ادعا دارند که نظريه‌هاى متمايز، و بالقوه ارزشمندى در شناخت اوقات فراغت انجام داده‌اند. جامعه‌شناسى نمادين، مطالعات فرهنگي، تجزيه و تحليل‌هاى فمينيستي، و پسامدرنيسم، مى‌توانند ادعا کنند که هر دو حالت فرضيهٔ اجتماعى و زمينهٔ اوقات فراغت را يکجا دارند. نويسندگان برجسته‌اى چون الياس و بورديو (Elias and Bourdieu) سهم مهمى در شکل‌گيرى نظريهٔ اجتماعى - به‌طور عام و نظريهٔ اوقات فراغت به‌طور خاص دارند. جا دارند به ياد بياوريم که جامعه‌شناسى نمادين، مطالعات فرهنگي، تجزيه و تحليل‌هاى فمينيستي، و پسامدرنيسم حوزه‌هاى وسيعى است که هيچ يک از مکتب‌هاى پيش‌گفته به‌طور يکسان يا کامل به ايجاد آنها کمک نکرده است. همچنين نظريه‌هاى اجتماعى عمدهٔ ديگرى مانند نظريهٔ گيدن (Gidden) در مورد ساختارگيرى وجود دارد که توان بالقوه‌اى براى کمک به شناخت اوقات فراغت دارد.


همچنین مشاهده کنید