شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

اوقات فراغت نظریه اجتماعی


پيش از آغاز کار بايد گفت که از ديدگاه سنتى هيچ‌گونه تعريف روشنى در مورد 'نظريه‌ٔ اوقات فراغت' وجود ندارد. آنچه به‌عنوان 'بررسى‌هاى اوقات فراغت' و 'نظريهٔ اوقات فراغت' به شمار مى‌آيد در بين ملل و دولت‌هاى مختلف متفاوت است. براى نمونه، دربريتانيا 'اوقات فراغت' و 'نظريه' کاملاً از همديگر متمايز باقى مانده است، مگر يکى دو مورد استثنائي. چرا بايد اوقات فراغت به اين شکل فرضيه‌پردازى گردد؟ جلوه‌گر مى‌گردد. هر تعريفى بر بستر نظريهٔ گسترده‌اى قرار گرفته که تجربيات افراد و زمينهٔ اوقات فراغت را به شيوه‌اى خاص در هم مى‌آميزد. هر يک از تعاريف اوقات فراغت به شکل ضمنى درک روشنى از واژهٔ اجتماعى يعنى همبستگى‌هاى مردم و جامعه به دست مى‌دهد.
يکى از توضيح‌هائى که براى نبود نظريهٔ اوقات فراغت ارائه شده اين است که انجام بررسى‌ها در زمينهٔ پژوهش که تحت تسلط ساير رشته‌هاى امور اجتماعى قرار دارد خيلى دير آغاز شده است. نويسندگان خيلى بيشتر مترصد شناخت ساير شاخه‌هاى مرتبط با علوم اجتماعى از قبيل کار، سازماندهي، سياست و خانواده بوده‌اند. براى نمونه، ماهيت کار و چگونگى توزيع آن مدت‌ها در کانون توجيه دانشمندان علوم اجتماعى قرار داشته است و اوقات فراغت به شکل سنتى در رابطه با کار و اشتغال مورد بررسى قرار مى‌گيرد. در نتيجه، اوقات فراغت به هنگام نظريهٔ‌پردازى در موارد 'پربارتر' و 'مهمتري' مانند کار، خانواده و سياست موضوعى اضافى و حاشيه‌اى به شمار مى‌آيد. نويسندگان سرشناس مانند؛ مارکس، دورکهايم، وبر و فرويد کمتر ما را در مورد نظريه‌هاى اخير راهنمائى مى‌کنند و چشم‌اندازهاى بررسى‌هاى خويش را بيشتر متوجه مردم و جامعه کرده‌اند تا بهتر بتوانند مفهوم اوقات فراغت را توضيح دهند.
ممکن است لازم گردد نظريه‌ها خوب پرداخته شود و در مورد ساير موضوعات هنگامى که شامل درک و شناخت اوقات فراغت مى‌گردد، بازبينى و دوباره‌انديشى شود. در واقع پاره‌اى از نويسندگان به نظريهٔ اوقات فراغت به‌عنوان نظريه‌اى مى‌نگرند که ممکن است باعث انگيزش و ايجاد نظريه‌ها، انگارش‌ها و پژوهش‌هائى گردد که سهم عمده‌اى در جريان عظيم علوم اجتماعى بر عهده خواهند داشت.
دليل مردم اينکه چرا اوقات فراغت به حاشيه کشانده شده و در بيرون از نظريهٔ اجتماعى قرار گرفته، از تاريخچهٔ خود موضوع سرچشمه مى‌گيرد. اوقات فراغت تا اندازه‌ٔ زيادى محصول سرمايه‌دارى سدهٔ بيستم است و به‌عنوان 'وقت آزاد' در نظر گرفته مى‌شود. اى‌پي.تامپسون (E.P.Thompson) تغيير مکان از انديشهٔٔ 'گذشت زمان' به 'صرف وقت' در درازناى تاريخ را پيگيرى کرده است. اوقات فراغت با وقت آزاد پيوند دارد و اخيراً با توليد و مصرف توليدات بازار در حول و حوش خانه، از طريق رسانه‌هاى عمومى و صنايع مرتبط با فرهنگ همبستگى پيدا کرده است. اوقات فراغت از خود تاريخچهٔ مشخصى ندارد. تاريخچهٔ محدودى از اشکال اوقات فراغت وجود دارد، ليکن اينکه اوقات فراغت را به دگرگونى‌هاى ساختارها و فرايندهاى اجتماعى ارتباط دهد، معدود است، مگر يکى دو مورد استثناى برجسته. اوقات فراغت نيز همانند جنسيت از ديد تاريخ نهان مانده و در آن پنهان شده است.
دليل سوم و نهائى اينکه چرا کمتر در مورد اوقات فراغت نظريه‌پردازى شده مربوط به پيچيدگى شناخت 'اوقات فراغت' و 'اشکال' آن است. تعداد ديگرى از پژوهشگران به معادل دانستن اوقات فراغت و شناخت مبتنى بر عقل سليم وقت - آزاد بسنده کرده‌اند و سپس به بحث دربارهٔ مشارکت در فعاليت‌هاى وقت آزاد پرداخته‌اند. بنابراين سابقه و سنت پيگيرى براى مسلم دانستن و بررسى سياست و دلواپسى‌هاى عملى ناشى از مشارکت در اوقات فراغت و معمولاً در بخش دولتى پديد آمده است.
چندان جاى دلگرمى نيست که بدانيم اوقات فراغت هم 'نامعلوم و مبهم' است و هم کمتر دربارهٔ آن نظريهٔ‌پردازى شده است. با اين همه نقطهٔ آغاز لازمى به شمار مى‌آيد، زيرا اين دو نمود به توضيح محتواى بحث 'نظريهٔ اوقات فراغت' يارى مى‌رساند. ريشهٔ لاتين اوقات فراغت Licere متضمن دو بعد عمدهٔ اوقات فراغت - يکى آزادى انتخاب (ناديده انگاشتن قواعد و دستورات) و اجازه داشتن براى برگزيدن (پروانه داشتن) است. اين عناصر مثبت و منفى تعريف، کليد سودمندى است در مورد تقسيم نظريه‌پردازان اجتماعى که به حوزهٔ دو سنت يا چشم‌اندازه عمده يارى مى‌رساند. نخستين آئين از ديدگاه آزادى در مورد اوقات فراغت نظريه‌پردازى مى‌کند، حال آنکه در دومين آئين به اوقات فراغت به‌عنوان محدوديت نگريسته مى‌شود. براى روشن کردن ناهمگونى‌هاى بين دو چشم انداز عمده، در اينجا آنها را به‌عنوان وجوه مخالف معرفى کرده‌ايم. اين دو چشم انداز به‌عنوان دو شيوهٔ متفاوت و به‌طور دو طرفه مغاير همديگر انديشهٔ مردم و جامعه و رابطهٔ آنها با اوقات فراغت خواهد شد. در واقع در مقالهٔ مؤثرى که در سال ۱۹۷۰ به قلم آلن‌ديو (Alan Dawe) انتشار يافت وى چشم‌انداز را به‌عنوان دو نوع جامعه‌شناسى - يکى مرتبط با عمل و يگر همبسته با ساختار معرفى کرد. اين دو واژه معايبى دارد، ليکن براى تجزيه و تحليل مقدماتى اين دو روش عمده و رقابت انديشه مفيد مى‌نمايد. آنها زمينهٔ فيزيکى عمده‌اى که بايد در صورت اميد بستن به پى بردن به ريشهٔ مطلب فراهم آيد را به دست مى‌دهند.


همچنین مشاهده کنید