جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

پیشگوئی دگرگونی‌ها


هر دو عامل افسانه‌اى و خيالى اوقات فراغت و اوقات فراغت در علوم اجتماعى که با سنت‌هائى بسيار متفاوت باکار برخورد مى‌کنند، رمان مدينه فاضله‌اي، داستان خيلى خالص و يک‌دست است و معمولاً از گذشته الهام مى‌گيرد، در حالى‌که علوم اجتماعى مدينهٔ فاضله‌‌اى به جلو مى‌نگرد و مبناى آن فرضيه‌ها، الگوها و تحليل‌هاى 'نيم‌رخ' پيچيده‌اى از داده‌ها است.
حتى معمولى‌ترين نويسندهٔ داستان‌هاى علمى - تخيلى ذهنيت، خلاقيت و درک بيشترى نسبت به پيشگوئى‌هاى اجتماعى فن‌سالارى (تکنوگراتي) سرشار از اصلاحات فنى و ارزش‌هاى کميسيون‌ها و گروه‌هاى کارشناسان مشاور دارد... اگر قرار بود با شوک آينده روبه‌رو شويم، چنين مى‌نمود که بزرگترين شوک در مورد آينده يکنواختى و کسل‌کنندگى آن بود. (کومار ۱۹۷۸)
همان‌گونه که از پيشنهاد بالا برمى‌آيد نمى‌توان به‌طور خودکار فرض کرد که علوم اجتماعى نسبت به ادبيات بينش صحيح‌تر يا بازترى راجع به اوقات فراغت ارائه خواهد داد. دانشمندان علوم اجتماعى در مورد برنامه‌ريزي، پيش‌بينى و پيشگوئى آينده چه کنند؟ آنان چه فرضياتى دارند و آيا اين فرضيات بر ديدگاه‌هاى آنان در مورد آينده و تحولات تازه‌ در مورد اوقات فراغت تأثير مى‌گذارد؟ آنان چه پرسش‌هائى را در مورد اوقات فراغت، ماهيت درحال دگرگونى جامعه و آينده مطرح مى‌نمايند؟
پاره‌اى از نويسندگان اساسى احساس مى‌کنند که پژوهش‌هاى نظرى و انديشيدن در مورد آينده و روندهاى آتى اوقات فراغت از جمله فعاليت‌هائى نيست که بايد مورد توجه دانشمندان علوم اجتماعى قرار گيرد. ولى چنانچه به‌طور زودگذر اين مخالفت‌ها را کنار بگذاريم، اين پرسش باقى مى‌ماند که چرا مى‌خواهيم آينده را پيشگوئى نمائيم؟ پاسخ براى بخش‌هاى گوناگون تدارک اوقات فراغت تفاوت دارد.
هر سه بخش به‌دلايل مختلف مجبور مى‌شوند که در مورد آينده بينديشند و براى روياروئى با آن چاره‌سازى کنند، گرچه ممکن است که دلايل عقلى و منطقى برآورده‌هاى آنان در مورد اوقات فراغت در آينده متفاوت باشد. با اين همه، فرضيات مربوط به‌وقوع رويدادهاى آتي، اشاره بر آن دارند که سازمان‌ها (در هر بخشي) بايد اطلاعاتى در مورد محيطى که در آن کار مى‌کنند به‌دست آورند و آمادگى داشته باشند که در الگوى پرداخت‌ها تغييراتى پديد آورند. بخش‌هاى دولتى و دوطلب بايد در مورد سناريوهاى آتى برآوردهائى انجام دهند. گروه‌هاى مسلط در دورن سازمان‌ها و در زمينهٔ تصميم‌گيرى راجع به اينکه در چه نوع از بازارهاى اوقات فراغت بايد فعاليت کرد، چه نوع از خدمات اوقات فراغت را بايد ارائه داد و چگونه بايد با تقاضاهاى اعضاء و مصرف‌کنندگان' برخورد کرد نقشى ايفاء مى‌کنند.
اين استدلال برنامه‌ريزى يا اوقات فراغت، شکلى به‌خود مى‌گيرد و چگونگى پياده کردن سياست‌ها از ايالتى به ايالت ديگر تفاوت دارد. تعادل بين بخش‌هاى تجاري، دولتى و داوطلب حاصل فرهنگ ملي، سنت‌هاى تاريخي، وضعيت در جهان اقتصاد، و نه کمتر از آن ساخت و پاخت‌ها و اتحاديه‌هاى سياسى است. ايدئولوژى‌هاى سياسى نقاط قوت و ضعف‌ پاره‌اى از روشن‌هاى طراحى را روشن مى‌سازد و نسخه‌هائى براى سياست‌هاى اوقات فراغت تجويز مى‌کند و نقش‌هاى هر سه بخش را تعريف و تعيين مى‌نمايد. سه آرمان عمدهٔ سياسى محافظه‌کار، ليبراليسم و سوسياليسم در کتاب‌هاى ديگر به‌وسيلهٔ نويسندگان مختلف توصيف شده است (هنر ۱۹۹۳) و پاره‌اى از آنها تلاش کرده‌اند طرح‌هاى اوقات فراغت را به‌طور مستقيم از ارزش‌هاى کليدى هر يک از اين ايدئولوژى‌ها استخراج نمايند. يکى از وظايف عمدهٔ همهٔ احزاب سياسى اين است که سياست‌هائى طراحى نمايند که بتوانند مرام‌هاى سياسى خودشان و آنهائى که به آنها رأى داده‌اند را به مرحلهٔ اجراء در آورند. هر سه ايدئولوژى سياسى پيش گفته با فرضيه‌هاى فمينيستى به چالش گرفته شده است.
از اين روى که آنها بر جهان عمومى سياست و اقتصاد تمرکز دارند و کانون خصوصى خانه و خانواده (و موقعيت وابستهٔ زنان به اين حوزه) را ناديده مى‌انگارد. دانشجويان رشتهٔ اوقات فراغت بايد در مورد اين چهار آرمان (ايدئولوژي) (محافظه‌کاري،ليبراليسم، سوسياليسم و نهضت زنان) و مشتقات گونه‌گون آنها بينديشند و تلاش کنند که به‌طور فشرده و جدى رهنمودهائى براى هدايت سياست اوقات فراغت و راهکارهاى آتى ارائه دهند. روشن است که در انگلستان برنامه‌ريزى‌ها و پيشگوئى‌هاى زيادى به‌وسيلهٔ آن دسته از تدارک بينندگان اوقات فراغت از قبيل شوراى هنر، کميسيون بيرون شهر و شوراى ورزش انجام مى‌گيرد و آنها محمل‌هاى ناقصى براى انتقال ايده‌آل‌هاى 'خالص' سياسى هستند. غالباً نتيجه اين است که سياست‌ها و برنامه‌هاى آتى آنان شگفت، و آميزهٔ ناهمگنى از ايدئولوژى‌ها است و بنابراين غالباً بازتاب نوعى مصالحهٔ سوسيال 'دموکراتيک' است. چنين مصالحه‌هائى با مطالعهٔ دقيق اسناد مهم سياسى باز هم روشنتر مى‌شود، گرچه تغيير مکان اتحاديه‌هاى سياسى نيز به‌طور واضح قابل تشخيص است.
آسان است که به خطرات پيشگوئى در زمينهٔ علوم اجتماعى اشاره نمائيم. چنين مى‌نمايد که علوم طبيعى حقايق را توضيح مى‌دهد، از اين روى که مى‌تواند عوامل کليدى را که باعث دگرگونى‌هائى مى‌شود جدا و مشخص سازد. دانشمندان با جداسازى و شناسائى عوامل، مى‌توانند توضيحى براى آنچه روى داده ارائه دهند و بنابراين مى‌توانند به‌طور صحيح آنچه در آينده روى خواهد داد را پيشگوئى نمايند.
اختلاف اساسى اين علوم با علوم اجتماعى اين است که دانش اخير نمى‌تواند به‌طور دقيق رويدادها را توضيح دهد. از آنجا که فرضيه‌پردازان اجتماعى نمى‌توانند عوامل رويدادهاى اجتماعى را توضيح دهند (مانند انقلابات، جنگ‌ها، شيوه‌هاى اوقات فراغت) آنان قادر نيستند پيشگوئى کنند که اين رويدادها کى اتفاق خواهد افتاد و در پى آن چگونگى گسترش خواهند يافت. يکى ديگر از مشکلات مربوط اين است که 'حقايق' مربوط به موضوع، جنبهٔ اجتماعى دارد و مردمى که درجامعه زندگى مى‌کنند، آنها را از پيش 'تفسير' کرده‌اند و بنابراين ممکن است در صورتى که مردم از پيشگوئى‌هاى علمى و اجتماعى اطلاع يابند و بر آن اساس اعمال خويش را تغيير دهند، اين پيشگوئى‌ها بى‌مايه و باطل گردد. دانشمندان علوم اجتماعى اين نمودهاى چيستان‌گونهٔ زندگى اجتماعى را با اصطلاح 'پيشگوئى قطعيت وقوع' مشخص مى‌سازند؛ به تأويل جي. اچ. ميد (G.h.Mead) اگر مردم شرايط را واقعى پندارند، آن وقت آن شرايط پيامدهائى واقعى خواهد داشت. بنابراين تصادفى نيست که سازمان‌هاى ارتباط جمعى چند مليتى ميليون‌ها خرج مى‌کنند تا 'طول موج‌هاى جديد' و 'شيوه‌هاى اطلاع‌رسانى نويني' ابداع کنند تا از پيروزى‌هاى بعدى خويش اطمينان خاطر يابند.
پژوهشگران اوقات فراغت به آگاهى‌هاى قابل اعتماد در مورد اشکال موجود و مشارکت در اوقات فراغت دسترسى دارند و اينها را مى‌توان به ساير عوامل اجتماعى - اقتصادى (مانند شغل، جنسيت، سن، نژاد و غيره) ارتباط داد (به مبحث شرکت‌کنندگان در اوقات فراغت نگاه کنيد). پيشگوئى يعنى برآوردها و فرضياتى هوشيارانه در مورد اينکه چگونه عوامل متغير دنياى آتى اوقات فراغت تغيير خواهد کرد (السن، (Elson)۱۹۸۲). لازم است که مفروضات و داده‌هاى قابل اعتماد (براى نمونه پيشرفت‌هاى جمعيت‌شناختي) را از داده‌هاى متغير (مانند عوامل در حال تغيير اقتصادي، سياسى و شخصي) که بايد به 'پيشگوئي' افزود تا بتوان به پيش‌بيني' دست يافت از يکديگر جدا سازيم. براى نمونه، آيا مى‌توان فرض کرد که آنهائى که طى ده سال آينده اتومبيل خواهند خريد همان نيم‌رخ اوقات فراغتى را خواهند داشت که صاحبان کنونى اتومبيل دارند؟ آيا نسبت رو به‌رشد کهنسالى در جامعه، شيوهٔ زندگى‌هاى مختلف و متنوع‌ترى نسبت به شيوهٔ زندگى کهنسالان امروزى در جامعه پديد خواهد آورد که به‌عنوان طلايه‌دار در ايجاد شيوهٔ زندگى‌هاى جديد اوقات فراغت، فرصت‌ها و منابع عمل خواهد کرد؟ همچنين مهم است به‌ياد آوريم که داده‌هاى مستحکم قابل اطمينان (مثلاً بُعد خانوار) تابعى از گزينه‌ها و دگرگونى‌هاى اجتماعى است. اعضاء نسل حاضر ۳۰-۱۸ ساله ممکن است برآن شوند که ازدواج کنند، ولى بچه‌دار نشوند از اين روى که ممکن است مشتاق نوعى از شيوهٔ زندگى باشندکه در آن اوقات فراغت نقش اساسى ايفاء کند که ممکن است با وظايف مراقبت از بچه به خطر افتد.


همچنین مشاهده کنید