سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا

عدم تعادل عاطفی


گاهى عقب‌ماندگى بخاطر وجود عوارض عاطفى است که دامنگير کودکان شده و حال و راحت آنان را در همه امور گرفته و حتى در درس و کار او اثر گذارده است. در اين زمينه از مسائلى مى‌توان بحث کرد که برخى از آنها بدينقرارند:
  کمبود محبت
کودک نيازمند به محبت است و خود را طلبکار آن مى‌داند. ميزان اين نياز کمتر از نياز او به غذا و آب وهوا نيست. اگر خود را در شرايطى ببيند که موردعنايت و محبت کافى والدين و مربيان نيست غمگين و کسل مى‌شود، حال‌وهواى خود را از دست مى‌دهد. کمبود محبت زمينه‌ساز مشکلات بسيارى است که از جمله آن تأثيرگذارى روى درس و کار و فعاليت است. اين‌امر حتى ممکن است رشد او را مختل کند، شفافيت و نورانيت چهره را از کودک بگيرد و ناراحتش سازد.
  افراط در محبت
کودکانى که زياد محبت مى‌بينند لوس و خودپسند بار مى‌آيند. سعى دارند امور را براساس خواسته خود به پيش برند. چون درک و انديشه کافى ندارند، طبيعى است که نقشه عمل آنها به زيانشان باشد.
افراط در محبت، نازکردن‌هاى شديد و خريدارى لوسى کودک توسط والدين خود زمينه‌ساز عقب‌ماندگى‌هاست. بويژه که برخى از پدران و مادران کارهاى تحصيلى او را انجام داده و او را فردى بيکاره بار آورند و يا از انجام وظيفه بازش دارند.
  وابستگى‌هاى شديد
اين هم جلوه‌اى از مسائل مربوط به کمبود يا افراط در محبت و زمانى هم ناشى از روش غلط انضباطى والدين است. کودک به مادرش وابسته مى‌شود آنچنان که در همه احوال و ساعات و ايام چون سايه به دنبال اوست، در مجالس و محافل دائماً به او چسبيده و در کنار اوست. و حتى درس و مشق خود را فداى همراهى با مادر مى‌کند.
  حسادت‌ها
اين هم مشکل بزرگى براى خانواده و دشوارى فوق‌العاده‌اى در امر سازش کودکان است. کودکى که بهرعلت دچار حسادت است حال و وضعى عادى ندارد، نمى‌تواند چون ديگران کار و تلاش کند.
همچنين کودک حسود احساس بى‌عدالتى دارد و اين احساس او را وامى‌دارد که در رفتارش اختلالى پديدآيد. کارهاى عادى و طبيعى او مختل شود تا چه رسد به امر تحصيل و برنامه‌اش.
  ترس و اضطراب
وجود ترس و اضطراب براى کودک مى‌تواند منشاء وقفه‌اى در رفتار و تحصيل شود و دقت وادامه کار او را غيرممکن سازد. اين خود سبب پيدايش عقب‌ماندگى‌هاست. کودکى که در اندرون خود زمينه ناآرامى و اضطراب دارد نخواهد توانست در کار و زندگى و برنامه‌اش موفق باشد.
ترسوبودن کودک و اصولاً ترس او خواه از معلم و خواه از والدين و مربيان و خواه از صحنه‌هاى زندگى اجتماعي، کودک را بيقرار و از زندگى زده و افسرده مى‌کند. طبيعى است که اين امر در زندگى تحصيلى او اثر داشته باشد.
  عدم تعادل عاطفى
گاهى عقب‌ماندگى‌ها ناشى از عدم تعادل عاطفى هستند. شکست‌ها و ناکامى‌هاى متوالي، صدمه ديدن در جنبه اعتماد بنفس، ناتوانى در رفتار دفاعى و... سبب آن خواهد شد که طفل نتواند موقعيت خود را تثبيت شده بحساب آورد و در نتيجه از کار و تلاش باز مى‌ماند.


همچنین مشاهده کنید