جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

جنس


در هر جامعه‌اي، يکى از همبستگى‌هاى آغازين بين افراد مبتنى بر جنس است. بسيارى از بررسى‌هائى که در بريتانيا انجام گرفته نشان مى‌دهد که جنس يکى از تعيين‌کننده‌هاى اصلى گزينش اوقات فراغت و فرصت‌ها است و عدم تعادلى نسبى به نفع مردان دارد. اما اين بحث تا چه اندازه استوار و پايدار است؟ با توجه به قانون فرصت‌هاى برابر مصوب سال ۱۹۷۵ و قانون حذف تبعيض جنسى مصوب سال ۱۹۷۹ هم اينک تمايز قايل شدن بين زن و مرد غيرقانونى است و هدف سازمان‌هاى 'مدافع حقوق بشر' مانند کميسيون برابرى فرصت‌ها، شناسائى و رفع تبعيض‌هاى جنسى در زمينه‌هاى کار و اوقات فراغت است.
يونگ و ويلموت (Young & Willmott) استدلال مى‌کنند که گرايشى عمومى براى متعادل ساختن مسئوليت‌هاى خانگى بين‌دو جنس پديد آمده است. آنان بر اين باور هستند که خانوادهٔ متقارن کم‌کمک به‌صورت مأخذى درمى‌آيد که از ويژگى‌هاى آن مشارکت در انجام کارهاى خانه، مسؤوليت‌هاى نگهدارى از کودکان، تصميم‌گيرى در چگونگى گذران اوقات فراغت، نظارت بر منابع و امور مالى خانواده، و مشارکت روزافزون در تأمين معاش خانواهد است. افزايش پيچيدگى و در دسترس بودن لوازم خانگى با دوام از قبيل ماشين ظرفشوئي، ماشين لباسشوئي، فريزر و اجاق مايکروويو باعث شده است که انجام کارهاى خانه به وقت کمترى نياز داشته باشد. خانواده‌هاى کوچک 'برنامه‌ريزى شده' به صورت نمونه درآمده و پرورش کودکان فاصلهٔ زمانى کوتاهترى از زندگى افراد را پر مى‌کند. افزون بر اين، بررسى‌ها نشان مى‌دهد که اختلافات معدودى بين مردان و زنان دردامنهٔ اوقات فراغت بر اين، بررسى‌ها نشان مى‌دهد که اختلافات معدودى بين مردان و زنان در دامنهٔ اوقات فراغت مانند وسايل ارتباط (تلويزيون، سينما) تفريحات غيرِرسمى بيرون از خانه، تعطيلات و اوقات فراغت مانند وسايل ارتباط (تلويزيون، سينما) تفريحات غير رسمى بيرون از خانه، تعطيلات و اوقات فراغت مبتنى بر خانه وجود دارد. بررسى‌هاى اوليهٔ گروم بريج (Groombridge; (۱۹۶۴ و مان (Mann; (۱۹۶۹ نشان مى‌دهد که کارهاى غيرمعمول به نفع زنان از قبيل عضويت در کتابخانه‌ها، کارگردانى تئاتر و در ساير زمينه‌هاى هنرى به‌وجود آمده است. افزون بر اين، حتى در زمينهٔ ورزشى که باروى دوپهلوى امتيازات مردانه به‌شمار مى‌رفت، ميزان مشارکت زنان افزايش يافته است. شوراى ورزش در بيانيهٔ سياستگذارى خود تحت عنوان 'ده سال آينده' شواهدى به‌دست مى‌دهد که حکايت از آن دارد که از سال‌هاى دههٔ ۱۹۷۰ به اين سو ميزان مشارکت زنان در ورزش‌هاى سرپوشيده و هواى آزاد به يک نسبت و تا دو برابر ميزان مشارکت مردان در اين ورزش‌ها فزونى يافته است.
استدلال ديگر اين است که تقسيم‌بندى اجتماعى براساس جنس خام‌تر از آن است که بتواند به‌عنوان رده‌بندى توجيهى براى جداسازى افراد به دو گروه بزرگ به‌کار رود. زنان و مردان از بابت محدوديت‌هاى نسبى و دستيابى به فرصت‌ها براى فعاليت‌هاى اوقات فراغت گروه همگنى به‌شمار نمى‌آيند. براى نمونه زنان طبقات متوسط و کارگر يا زنان متعلق به گروه‌هاى قومى مختلف يا زنان جوان‌تر و مسن‌تر، يا زنان شاغل مجرد و زنان شاغل داراى بچه‌هاى کوچک را با همديگر بسنجيد. در هر يک از اين موارد ناهمگونى‌هائى بين هر يک از اين تقسيمات فرعى در زمينهٔ فرصت‌هاى اوقات فراغت ممکن است بيش از تفاوتى باشد که به‌طور کلى بين همهٔ زنان و مردان ديده مى‌شود.
بنابراين بحث اينکه 'جنس' يکى از عوامل مهم تعيين‌کنندهٔ گزينش فرصت‌ها و اوقات فراغت است تا چه اندازه معتبر است؟ کلارک و کريتچر (Clarke & Critcher; (۱۹۸۵ موضوع را به شکل زير عنوان مى‌کنند:
زنان وقت کمترى براى اوقات فراغت دارند، در بيشتر فعاليت‌هاى اوقات فراغت کمتر شرکت مى‌جويند و دامنهٔ گزينه‌هاى اوقات فراغت آنان تنگ‌تر است. همچنين آنان بيشتر اوقات فراغت خود را در خانه و خانواده مى‌گذرانند.
سه عامل کليدى که در بالا شناسائى کرديم عبارتند از: فعاليت‌ و فضا. به عقيدهٔ صاحب‌نظران در هر يک از اين موارد زنان وضعيت نامساعدى دارند. وقت براى اوقات فراغت محدود است، فضاهاى فيزيکى و اجتماعى که در آنها مى‌توان به فعاليت‌هاى اوقات فراغت پرداخت محدود است و در واقع گزينه‌هاى فعاليت‌ اوقات فراغت دچار محدوديت است. بر طبق شرايط فردي، اين محدوديت‌هاى فرصت و گزينه به اشکال مختلف با همديگر ترکيب مى‌گردد.


همچنین مشاهده کنید