جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

ملاک‌های رفتار غیرعادی در کودکان


  معيارهاى سنجش رفتار نابهنجار
ممکن است عامهٔ مردم، کسى را غيرعادى (نابهنجار) بدانند که از حيث رفتار، تفکر و عواطف عجيب و غيرمعمول باشد و از اين لحاظ با ديگران تفاوت داشته باشد ولى در واقع غيرعادى بودن به معناى 'جنون داشتن' نيست و معناى گسترده و پيچيده‌اى دارد. غيرعادى بودن ممکن است در ابعاد مختلف روان به شکل‌هاى گوناگون ظاهر شود، مثلاً فرد غيرعادى ممکن است در فعاليت‌هاى ذهنى و عقلانى و يا فعاليت‌هاى عاطفي، ادراکي، انگيزشى يا حسى و حرکتى تفاوت‌هائى را با افراد عادى نشان دهد.
يک رفتار غيرعادى مى‌تواند در اثر عوامل ارثي، عضوى و يا عوامل ديگرى مانند عوامل اجتماعي، فرهنگي، عقلى و عاطفى به‌وجود آيد.
در سال‌هاى اخير روانشناسان و روان‌پزشکان سعى نموده‌اند که معيارهاى خاص علمى را براى متمايز نمودن رفتار عادى (بهنجار) از رفتار غيرعادى (نابهنجار) تعيين نمايند. ملاک‌های تعیین شده به قرار زیر می‌باشند:
۱. ملاک آمارى:
يکى از روش‌هاى متداول براى تعريف رفتار غيرعادى (روش توزيع فراوانى خصوصيات متوسط و معمول است) که انحراف از آن، غيرعادى بودن را نشان مى‌دهد. ما مى‌توانيم صفات قابل سنجش انسان را به‌صورت اعداد و ارقام درآوريم و آنها را بر روى منحنى طبيعى (زنگوله شکل) به نحوى رسم نمائيم که توزيع فراوانى در اکثر موارد روى قسمت وسط منحنى قرار گيرد و تعداد کمى در دو طرف منحنى قرار مى‌گيرند غيرطبيعى محسوب مى‌شوند. اغلب آزمون‌هاى روانى به‌خصوص آزمون‌هاى عينى (منظور از آزمون‌هاى عيني، آزمون‌هاى پرسشنامه‌اى است) براساس 'معيار متوسط آماري' تهيه مى‌شوند و سنجش و اندازه‌گيرى انحراف از معيار متوسط، ملاک ارزيابى و بازشناسى رفتار سالم از ناسالم است. در تعريف رفتار غيرعادى از لحاظ آمارى کافى است که برروى منحنى نرمال دو نقطه قراردادى درنظر گرفته شود، رفتارهائى که در بين اين دو نقطه قرار مى‌گيرند عادى و رفتارهائى که بيرون از اين دو نقطه هستند غيرعادى تلقى مى‌شوند. چنانکه در شکل زير ملاحظه مى‌شود.
تغيير رفتار از بهنجار به نابهنجار تدريجى است پس نمى‌توان مرز کاملاً مشخصى بين اين دو قائل شد.
۲. ملاک فردى:
يکى از معيارهاى تشخيص رفتار غيرعادى پى بردن به قضاوت فرد در مورد احساس درونى خود او است. در ملاک فردى ذهنيّت فرد بيمار مورد توجه قرار مى‌گيرد که کافى نيست و بايد ملاک‌هاى عينى را در تشخيص رفتار غيرعادى در نظر گرفت.
مانند زمانى که فرد رفتارهاى خود را کاملاً قبول دارد و عادى مى‌پندارد در حالى‌که تظاهرات آن از ديدگاه افراد ديگر غيرعادى است و يا مى‌توان به گوشه‌گيرى و انزواء افراطى اشاره کرد که گرچه فرد خود را عادى مى‌داند ولى مسلماً رفتار او نشان‌دهندهٔ رفتار غيرعادى مى‌باشد.
۳. ملاک اجتماعى:
انسان موجودى اجتماعى است که بايد رفتار او مطابق با موازين، سنت‌ها و انتظارات جامعه باشد. البته اين معيار نيز محدوديت‌هائى دارد و يکى از محدوديت‌هاى آن نسبى بودن آن مى‌باشد. مثلاً رفتارى ممکن است در يک جامعه عادى تلقى شود در صورتى‌که در جامعه ديگر غيرعادى باشد.
به‌طور کلى براساس هيچ معيار واحدى به‌طور مطلق نمى‌توان نابهنجارى را تعريف نمود و هر يک از معيارهاى محدوديت‌هائى دارد. البته در مورد نابهنجارى‌هاى شديد روانى هر يک از ملاک‌هاى آماري، بالينى و اجتماعى را مى‌توان به‌کار برد. شخص بيمار از هر سه جهت نارسائى‌هائى دارد او معمولاً از نظر آمارى از ميانگين جمعيت کل دور است، اغلب احساس مى‌کند که خوشحال و سلامت نيست و غالباً با اجتماع خود ناسازگار است.
  ملاک‌هاى رفتار غيرعادى در کودکان
از آنجا که کودکان در حال رشد هستند رفتار غيرعادى آنها، انحراف از رشد طبيعى محسوب مى‌گردد. براى قضاوت دربارهٔ اينکه رفتار يک کودک منطبق با شرايط و وضعيت رشدى او مى‌باشد يا خير، نکات چندى را بايد در نظر داشت.
  سن
رفتار هر کودک با توجه به سن او تبيين مى‌شود. بعضى از رفتارهاى کودک براى سن خودش طبيعى است در حالى‌که اگر اين رفتار را با رفتار کودکان بزرگتر مقايسه نمائيم ممکن است غيرطبيعى تلقى بشود. بسيارى از کودکان تا سن پنج‌سالگى گهگاهى ممکن است رفتارهائى از خود نشان دهند که غيرطبيعى جلوه نمايد مانند بهانه‌جوئى ولى بعد از پنج‌سالگى آن رفتارها کاملاً از بين مى‌رود و فقط در صورتى‌که آن رفتارها ادامه پيدا کند و پايدار باقى بماند غيرطبيعى محسوب مى‌‌گردد.
  جنس
در دوران کودکي، به‌خصوص در دوران اوليه کودکي، ممکن است بعضى از دختران رفتارهاى پسرانه و بعضى از پسران رفتارهاى دخترانه از خود بروز دهند که اين رفتارها پايدار نيست. البته بسيار نادر است مواردى که يک پسر تمام خصوصيات دخترانه و يا يک دختر تمام خصوصيات پسرانه را از خود نشان دهد. البته اين مسائل زمانى اهميت پيدا مى‌کند که اولاً تکرار شوند و در ثانى ملاک‌هاى ديگر رفتارهارى غيرعادى کوکان را نيز شامل شوند.
  تدام يک رفتار غيرعادى
اينکه آيا يک رفتار غيرعادى براى ماه‌ها و سال‌ها در کودک ادامه مى‌يابد، حائز اهميت است. مانند کودکى که به‌طور کمتر علامت‌هاى ترس و پرخاشگرى را از خود ظاهر مى‌سازد. در غير اين‌صورت، يعنى زمانى که يک رفتار براى مدت بسيار کوتاهى ظاهر شده و سپس از بين برود غيرعادى محوسب نمى‌گردد.
  اوضاع خاص زندگى
تغييرات و نوسانات عاطفى و رفتارى موقت، در بين کودکان کاملاً عادى و شايع است. بسيارى از کودکان در وضعيت خاص زندگى خود رفتارهاى غيرعادى و يا غيرمناسب با وضعيت رشد خود نشان مى‌دهند که بعد از مدتى نيز برطرف مى‌گردد. چنانچه اين رفتارها را با شرايط زندگى فرد بسنجيم خيلى غيرطبيعى به‌نظر نمى‌رسد. مثلاً اغلب کودکان در شروع مدرسه کمى اضطراب دارند. اين اضطراب غيرطبيعى نيست و يا اينکه بسيارى از کودکان پس از به دنيا آمدن خواهر و يا برادر کوچکتر خود، رفتارهاى بازگشتى (منظور از رفتارهاى بازگشتى رفتارهائى است که مناسب سن خود آنها نيست بلکه متعلق به سنين پائين‌تر باشد) از خود بروز مى‌دهند. اين نوع رفتارها، نابهنجار تلقى نمى‌گردد.
  مجموعه عوامل فرهنگى - اجتماعى
رفتار کودک به‌طور مطلق عادى و غيرعادى نيست بلکه اين رفتار براساس معيارهاى فرهنگي، اجتماعى و محيطى که در آن زندگى مى‌کنند مورد ارزيابى قرار مى‌گيرد. منظور اين است از آنجا که ملاک‌ها و ارزش‌هاى اجتماعى تعيين‌کنندهٔ رفتار طبيعى و غيرطبيعى نيز مى‌باشند و با توجه به اينکه ارزش‌هاى اجتماعى در جوامع مختلف ممکن است متفاوت باشد. از اين‌رو، يک رفتار ممکن است در يک جامعه و فرهنگ، طبيعى و در جامعه و فرهنگ ديگر، غيرطبيعى تلقى شود. (مثلاً نحوهٔ پوشش، آداب غذا خوردن).
  دامنه اختلال
هميشه مجموعهٔ علائم و نشانه‌هاى غيرعادى از اهميت بيشترى برخوردار هستند تا يک علامت. در بين کودکان علامت‌هاى واحد شايع‌تر از مجموعه علامت‌ها هستند. معمولاً رفتارهاى نابهنجار و يا بيمارى‌هاى رواني، دامنهٔ وسيع‌ترى را که شامل چند علامت باشد در برمى‌گيرد.
(مثلاً کم‌اشتهائى و يا کم‌خوابى به تنهائى نمى‌تواند معرّف يک اختلال روانى باشد مگر اينکه با علامت‌هاى ديگر نيز همراه شود).
  نوع نشانه و يا علامت رفتارى
ماهيت و نوعٔ علامت و نشانه، تا اندازه‌اى تعيين‌کننده آن مى‌باشد. تحقيقات نشان داده است که بعضى از نشانه‌هاى ديده شده در بين کودکان نشان‌دهندهٔ يک اختلال روان‌شناختى در کودک است در حالى‌که بعضى از رفتارهاى ديگر از چنين وخامتى برخوردار نيستند. مثلاً ناخن جويدن در کودکان يک عادت غلط است که در هنگام هيجان شکل مى‌گيرد و از وخامت کمترى برخوردار است ولى عدم ارتباط با همسالان و يا داشتن ارتباط آشفته و مختل با ديگران و يا توّهم و هذيان، حاکى از يک اختلال روانى عميق مى‌باشد.
  شدت و تکرار يک علامت رفتارى
يک رفتار غيرعادى هرچه بيشتر تکرار شود و هرچه از شدت بيشترى برخوردار باشد حاکى از عمق نابهنجار بودن آن است. در حالى‌که رفتارهاى گهگاهى هرچند اهميت دارند، با اين همه از وخامت کمترى برخوردار مى‌باشند.
معمولاً رفتارهاى نابهنجار، غيرعادى و بيمارگونه براى کودک محدوديت‌ اجتماعى توليد مى‌نمايند و در رشد عادى آنها مداخله دارند و در ارتباط متقابل کودک با ديگران تأثير مى‌گذراند و در عين حال، خود کودک نيز از حالات خود رنج مى‌برد.


همچنین مشاهده کنید