جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

سلامت جسم و روان


بهداشت روانى شاخه‌اى از بهداشت عمومى است که در درجه اول به پيشگيرى از وقوع بيمارى و در درجه دوم به تشخيص به‌موقع بيمارى‌ها، اقدام فورى براى درمان آنها و در نهايت به يارى فرد مى‌پردازد تا از توانمندى‌هاى باقى مانده او حداکثر استفاده را بنمايد.
گفتنى است که تأمين بهداشت روانى به سادگى بهداشت جسمانى نيست، زيرا عواملى که بيمارى‌هاى جسمانى را ايجاد مى‌نمايند تقريباً شناخته‌ شده‌اند. به‌ويژه راه‌هاى پيشگيرى و درمان بيمارى‌هاى عفونى و تب‌زا، براى پزشکان کار ساده‌اى است و توصيه‌هاى سهل‌الوصولى را مى‌توانند براى عموم داشته باشند. عوامل بيمارى‌زا و طرز سرايت آنها مى‌تواند توضيح داده شود و راه‌هاى پيشگيرى آن اعمال گردد. ولى در مورد بيمارى‌هاى روانى هنوز وضع به اين روشنى نيست، زيرا در ايجاد و بروز بيمارى‌هاى روانى عوامل متعددى دخالت دارند و حتى در مورد برخى از بيمارى‌هاى روانى زمينه ابتلاء به آن قبل از تولد يعنى در دوران جنينى و يا دوران اوليه زندگى بعد از تولد شروع مى‌شود و همچنين عوامل رواني، فضا و جو روانى حاکم در خانواده و نحوهٔ برخورد والدين با فرزندان از اهميت ويژه‌اى برخوردار است.
به‌طور خلاصه مى‌توان گفت که بهداشت روانى عبارت است از تأمين سلامت فکر و روان در جهت سازگارى و تطبيق فرد با خود و با محيط زندگي، قدرت پذيرش واقعيت‌هاى موجود و شکوفائى استعدادهاى بالقوه خويش.
  اصول بهداشت روانى
  احترام فرد به شخصيت خود و ديگران
يکى از اصول بهداشت رواني، اين است که افراد خود را دوست داشته باشند و به شخصيت خود احترام بگذارند. برعکس اگر افرادى از خود متنفر بوده، براى خود ارزشى قائل نباشند، نشان غيرعادى بودنِ آنها است. اينکه آيا فردى خود را دوست دارد؟ آيا به خود احترام مى‌گذارد؟ و آيا فکر مى‌کند که مردم او را دوست دارند يا خير، نشان‌دهندهٔ عواطف، احساسات و طرز سازش فرد با محيط است. بدبيني، بدگماني، سوءظن به ديگران، نداشتن وسعت واقعي، اعتماد نداشتن به ديگران و ارزش قائل نشدن براى خود، از ويژگى‌هاى فرد غيرطبيعى مى‌باشد.
انسان سالم بايد خود را چنان که هست دوست داشته باشد و بپذيرد و البته در صدد رشد خود نيز برآيد. با به کار گرفتن اصل در زندگى هر فردى مى‌تواند به خود و افراد جامعه کمک فراوانى بنمايد. تنها در صورتى که فرد خود را دوست داشته باشد و به ديگران احترام بگذارد قادر خواهد بود که ديگران را نيز دوست بدارد و به آنها احترام بگذارد. افرادى که مرتب ديگران را تحقير مى‌نمايند و ديگران را دوست ندارند بدين معنى است که در واقع خود را دوست ندارند.
  شناخت محدوديت‌ها و توانائى‌ها در خود و افراد ديگر
هر فرد سالم بايد محدوديت‌هاى جسمى و روانى خود را بشناسد و بپذيرد. او ضمن اينکه توانائى‌هاى خود را شناخته و از آنها بهره مى‌گيرد سعى مى‌نمايد تا محدوديت‌هاى خود را خالى از هرگونه تعصبى بشناسد و در صدد رفع آنها در حد امکان برآيد.
مثلاً اگر شخصى از اعتماد به‌نفس پائينى برخوردار است، مى‌تواند با کشف استعدادها و توانمندى‌هاى خود آنها را رشد داده، در صدد کسب موفقيت برآيد و در پى کسب موفقيت، اعتماد به‌نفس او نيز بالاتر خواهد رفت. البته فردى که داراى محدوديت‌هاى جسمانى باشد بايد واقعيت وجودى خود را قبول کرده، زندگى عادى خود را ادامه دهد. لازم به ذکر است که همه افراد داراى محدوديت‌هائى هستند که با شناخت هر چه بهتر آنها مى‌توانند در جهت رفع، کاهش، جبران و يا پذيرش آن اقدام نمايند.
  پى بردن به علل رفتار
هر رفتارى تابع علتى است و هيچ رفتارى خودبه‌خود صورت نمى‌پذيرد. مثلاً فردى که دچار ترس‌هاى بى‌مورد است، اگرچه علت آن از نظر خود فرد پنهان مى‌باشد ولى مى‌‌تواند عللى همچون يادگيري، تجربيات ترسناک دوران قبل و يا تقليد داشته باشد و يا فردى که رفتار پرخاشگرانه دارد، اين رفتار مى‌تواند عللى همچون ناکامي، يادگيري، تقليد و يا عدم تعادل هورمونى در بدن داشته باشد.
  توجه به تماميت وجود هر فرد
رفتار هر فرد تابع وضعيت جسمانى و روانى او است. مسائل جسمى بر روان انسان و مسائل روانى بر جسم او تأثير مى‌گذارد. مثلاً زمانى که انسان از درد جسمانى رنج مى‌برد نمى‌تواند بشّاش و با نشاط باشد و همچنين زمانى که دچار خستگى روانى است نمى‌تواند اعمال جسمانى را به‌خوبى انجام دهد.
امروزه ثابت شده است که بسيارى از بيمارى‌هاى جسمانى ماهيّت روانى دارند، از اين دسته‌اند بيمارى‌هائى مثل زخم معده، زخم روده، آسم، ميگرن و...
متخصصان و مربيان نبايد تنها يک بعد وجودى دانش‌آموزان را مورد توجه قرار دهند بلکه توجه به جنبه‌هاى جسماني، عاطفي، عقلانى و روانى توأماً ضرورى است.
  شناسائى نيازها و انگيزه‌هاى مسبب رفتار انسان
بهداشت روانى بر اين اصول استوار است که نيازهاى هر فرد در هر مقطع سنى بايد شناخته شده، به موقع ارضاء گردد. احتياجات افراد بشر به دو دسته تقسيم مى‌شوند: احتياجات جسمانى و احتياجات رواني.
احتياجات جسمانى شامل احتياج به غذا، آب و استراحت است. احتياجات روانى مانند نياز به امنيّت رواني، نياز به پيشرفت، نياز به محبت، نياز به مورد تأييد قرار گرفتن و غيره. انسان دائماً تحت تأثير اين نيازها است و رفتار او براساس ارضاء و يا محروميت از نيازهاى او تبيين مى‌گردد.
انسان به‌طور دائم در حال مبارزه و تلاش است تا به نيازهاى خود دست يابد. انسان سالم اين اصول را مى‌فهمد و مى‌پذيرد و به‌طور واقع‌بينانه با مشکلات زندگى مقابله مى‌کند و با وجود موانع دلسرد نمى‌شود. زيرا مى‌داند که زندگى يعنى مبارزه با عوامل مختلف. او مى‌داند که هميشه تقاضاهاى انسان با مقتضيات اجتماعى مطابقت نمى‌کند، بنابراين سعى مى‌کند در اين راستا واقعيات را در نظر گرفته و بيشتر از اندازه توقع نداشته باشد.
  سلامت جسم و روان
  سلامت روانى
رفتار انسان تابع تماميت وجود او است. يعنى هم جسم و هم روان در رفتار انسان تأثير مى‌گذارند. بنابراين رفتار انسان تحت‌تأثير سلامت جسم و روان اوست.
سلامتى روانى صرفاً به معناى نداشتن علامت‌هاى بيمارى نيست بلکه فرد سالم علاوه بر نداشتن نشان‌هاى بيمارى روانى بتواند از ارتباطات سالمى را با ديگران برقرار نمايد؛ واقعيت‌ها را بپذيرد؛ خود را با محيط سازگار کند و در جهت شکوفا ساختن استعدادهاى فطرى خود بکوشد و اهداف خود را به‌طور منطقى تحقق بخشد.
سازمان بهداشت جهاني، سلامتى را چنين تعريف کرده است: 'سلامتى عبارت است از تأمين رفاه (منظور از رفاه کامل وضعيت مطلوب جسمانى - روانى و اجتماعى است) کامل جسمي- رواني، اجتماعى و نه فقط نبودن بيمارى و نقص عضو' .
  اهميت سلامت روانى
سلامتى جسم و روان از اين نظر حائز اهميت است که رفتار انسان را تحت‌تأثير قرار مى‌دهد. امروزه ثابت شده است که بسيارى از عوامل روانى و تغييرات محيط زندگى که با فشار روانى همراه هستند عوامل به‌وجود آورندهٔ بيمارى جسمانى و يا تشديدکنندهٔ تظاهرات اين بيمارى‌ها مى‌باشند.
با به خطر افتادن سلامتى جسمانى واکنش‌هاى روانى نيز در افراد به‌وجود مى‌آيد. مثلاً بيمارى‌هاى مزمن جسماني، بيمارى قلبي، بيمارى‌هائى درازمدت و محدودکننده‌اى را براى فرد ايجاد مى‌کند، تبعات منفى رفتارى را به دنبال دارد. همچنين مشکلات روانى مى‌‌تواند تبعاتى به‌صورت بيمارى شبه جسمانى (Somato-Form)، (مانند کسى که از شدت فشارهاى روانى قدرت تکلم خود را از دست مى‌دهد) و يا دچار بيمارى‌هاى روان-تنى (Psycho-Somatic)، (مانند زخم معده و فشار خون عصبي). داشته باشد. بنابراين سلامت جسم و روان از لحاظ بروز رفتارهاى عادى و طبيعي، رفتارهاى منطبق با ملاک‌هاى اجتماعى بسيار حائز اهميت است.


همچنین مشاهده کنید