پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا
نظریههای تغییر اجتماعی
در ميان جامعهشناسان معاصر، کمتر نظريهاى را مىتوان يافت که مدل و الگوئى مستقيم يا غير مستقيم براى تبيين 'تغيير اجتماعي' را ارائه نداده باشند و در اين ميان، 'قانون عليت' يا 'دترمينيسم' ، بيش از کليهٔ نظريههاى ديگر طرفدار دارد. اين نظريهها، تغييرات اجتماعى را بيشتر معلول برخى قواى اجتماعي، طبيعى يا هر دو دانستهاند. تا اراده، نقشه و فکر بشر. بديهى است که فکر و ارادهٔ انسان، در جامعهٔ انسانى مؤثر است. لکن تنها هنگامى اثر خواهد داشت که قواى نامبرده و ساير شرايط مساعد باشد. |
جامعهشناسان درباره اينکه نيروهاى اجتماعى يا طبيعي، جنبهٔ قطعى داشته باشد، توافق نظر ندارند. بلکه معتقد هستند که اين تغييرها در جامعههاى مختلف و براى پديدههاى اجتماعى يکسان نيست. مثلاً جامعهٔ روستائى ديرتر از جامعهٔ صنعتى تغيير مىکند. نهاد مذهبى ديرتر از نهاد خانواده تغيير مىيابد و ... همچنين تغيير و سرعت آن در اجتماعات، نظامها، گروهها، طبقات و در جنبههاى مختلف زندگى متفاوت است. بنابراين صاحبنظران در طبقهبندى نظريههاى خود راههاى متفاوتى را پيمودهاند و عناوين ناهمسانى را بهکار بردهاند: مثلاً نظريه مشهور مارکس، تحت عنوان 'تئورى اقتصادي' مطرح شد. يا نظريه 'اگبرن' در شمار نظريهٔ تکنولوژيک مطرح گرديده است. همينطور نظريهٔ جغرافىگرايان، معنويون، بيولوژيست و غيره... |
همچنین مشاهده کنید