پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

مدیریت علف‌های هرز


امروزه کنترل علف‌هاى هرز با تکنولوژى بسيار پيشرفته همراه است. عمليات صحيح کنترل علف‌هاى هرز نيازمند شناخت دقيق و کامل گياه، خاک، سيستم‌هاى مديريت زراعى و بسيارى پارامترهاى ديگر محيطى که مرتبط با عمليات کنترل علف‌هاى هرز هستند، مى‌باشد. راه‌حل‌هاى مشکلات امروزه علف‌هاى هرز بايد براساس اطلاعات صحيح و اصول و فلسفه‌هاى علمى باشد. در اين مبحث عمدتاً اطلاعاتى در مورد روش‌هاى کنترل علف‌هاى هرز ارائه مى‌شود. البته قابل ذکر است که راه حل مشکلات علف‌هاى هرز بسيار بيشتر از آن است که بتوان به سادگى آنها را ليست کرد. تمايل به تجزيه و تحليل هر جزء سيستم کلى زراعت و طراحى يک برنامهٔ جامع و دقيق عامل موفقيت است. درک مشکلات کنترل علف‌هاى هرز به اهميت استفاده از روش‌هاى کنترل است. به اين خاطر اولين مورد اين مبحث به آنچه ما برخورد علمى با مشکلات علف‌هاى هرز مى‌ناميم، اختصاص داده شده است. از شما مى‌خواهيم با اين نوع برخورد آشنا شويد و هر زمانى که با مسئلهٔ کنترل علف‌هاى هرز روبه‌رو مى‌شويد آن را به‌کار ببنديد.
برخورد علمى با کنترل علف‌هاى هرز شامل اجزاء اصلى زير است:
- شناخت کامل اهداف مديريت علف‌هاى هرز
- برنامه‌اى قدم به قدم براى بررسى مشکل علف‌هاى هرز
- بررسى واقعى از محدوديت‌ها و امکانات و تکنولوژى‌هاى قابل دسترس براى کنترل علف‌هاى هرز
کنترل علف‌هاى هرز يکى از مهمترين جنبه‌هاى توليد در هر نظام کشاورزى است. هرچند که کشاورزان در طول تاريخ کشاورزى راه‌هاى مختلفى را جهت مقابله با علف‌هاى هرز تجربه کرده‌اند؛ اما، امروزه به‌دليل تمايل بيشتر آنها به استفاده از روش‌هاى شخم حداقل (Minimum tillage) و همچنين عدم امکان شخم به موقع به‌دليل افزايش سطح مزارع نسبت به گذشته و کاهش تنوع محصولات انتخابى جهت کشت و کار، کاربرد علف‌کش‌ها جهت مبارزه با علف‌هاى هرز به‌طور روزافزون بيشتر شده است. اما چنان‌که در قبل نيز اشاره کرديم کنترل شيميائى علف‌هاى هرز تنها راه علاج و بهترين روش حلّ مشکل علف‌هاى هرز و مديريت آنها نيست. استفادهٔ مداوم از علف‌کش‌ها با توجه به اثرات جانبى و توصيه‌هاى فراوانى که امروزه در جهت توسعهٔ سيستم‌هاى پايدار کشاورزى و حفظ محيط زيست مى‌شود از اهميت کمترى برخوردار است. علاوه بر موارد متعددى که تا کنون در ارتباط با مشکلات ناشى از مصرف مداوم علف‌کش‌ها بيان شده است به اين نکته نيز بايد توجه کرد که در هر سال زراعى تنها حدود شش تا نه درصد بذر علف‌هاى هرز داخل خاک نخواهند داشت. به‌علاوه با مصرف مداوم علف‌کش‌ها اين امکان وجود دارد که در آينده به‌دليل ورود ژن‌هاى مقاوم به علف‌کش‌ها و ساير ژن‌ها از گياهان زراعى به علف‌هاى هرزِ خويشاوند با مشکلات جدى‌ترى مواجه مى‌شويم. بدين ترتيب و در شرايط فعلى مسئولان و متوليان بخش کشاورزى و همچنين بسيارى از کشاورزان زُبده به اين درک رسيده‌اند که بايد در کنار استفاده از سموم شيميائى روش‌هاى ديگرى را نيز براى کنترل علف‌هاى هرز مورد استفاده قرار دهند.
جهت دستيابى به مديريت پايدار علف‌هاى هرز کاربرد دامنه‌اى از تکنيک‌هاى کنترل اعم از فيزيکي، شيميائى و بيولوژيکى بدون بها دادن به يک روش خاص که در اصطلاح مديريت تلفيقى (Integrated management) ناميده مى‌شود؛ کارساز خواهد بود. کنترل بيولوژيکي، فيزيکى و زراعى علف‌هاى هرز در کنار کنترل شيميائى راه‌هاى مناسبى جهت رسيدن به اين هدف خواهند بود. در مديريت تلفيقى علف‌هاى هرز اصرارى بر استفادهٔ توأم و مداوم چهار روش فوق نيست بلکه يک مدير بايد بسته به شرايط، ترکيب مناسبى از اين روش‌ها را به‌کار ببندد. در اين ارتباط مهارت‌هاى مديريتى و بينش‌هاى تحقيقى او از اهميت بالائى برخوردار هستند. بنابراين مديريت پايدار علف‌هاى هرز عبارت است از: ايجاد نوعى تغيير بيولوژيکي، تلفيقى از روش‌هاى فيزيکى کنترل و استفاده از سموم علف‌کش، تنها هنگامى که اين مواد با شرايط محيطى منطبق بوده و از نظر اقتصادى مصرف آنها ضرورى باشد. در اين ارتباط مؤثر واقع شدن روش يا روش‌هاى مورد استفاده مستلزم سازگارى کامل آنها با محيط، موفق بودن در عمل، زمان مناسب اجراء و آگاهى از روابط پوياى بين گياه زراعي، علف‌ هرز و محيط آنها خواهد بود. بنابراين، تفکر و برخوردارى از اطلاعات زياد، لازمهٔ کنترل پايدار علف‌هاى هرز است.
مديريت علف‌هاى هرز در کشاورزى پايدار شديداً وابسته به مدل‌هاى مديريت علف‌هاى هرز و گياه زراعى است. بدين ترتيب و به‌منظور رسيدن به مديريت پايدار داشتن اطلاعات و داده‌هاى مختلف در زمينه‌هاى بيولوژى و اکولوژى علف‌هاى هرز، خاک، آب و هوا و تجزيه و تحليل سريع اين اطلاعات و متعاقب آن مدل‌هاى کامپيوترى و سيستم‌هاى تخصصى براى بهينه کردن برنامه‌هاى مديريت علف‌هاى هرز از نظر اقتصادى و محيطى بسيار مفيد خواهند بود. گرچه امروزه اين روش‌ها در مراحل اوليهٔ تکامل خود هستند، اما انتظار مى‌رود ظرف سال‌هاى آتى نه چندان دور سيستم‌هاى اطلاعاتى فوق و کاربردى کردن آنها پيشرفت زيادى داشته باشند. با توجه به اهداف کشاورزى پايدار مدل‌هاى کنترل علف‌هاى هرز قابليت‌هاى متفاوتى دارند و آنها را مى‌توان به سه گروه طبقه‌بندى کرد. مدل‌هاى مربوط به تعيين دورهٔ بحرانى خسارت علف‌هاى هرز، مدل‌هاى مربوط به نحوهٔ استفاده و زمان مصرف علف‌کش‌ها و مدل‌هاى مربوط به اقتصادِ زيستى.
در مديريت تلفيقىِ علف‌هاى هرز مفهوم آستانهٔ خسارت و توانائى تخمين آن يک اصل مهم مديريتى محسوب مى‌شوند. آستانهٔ خسارت در واقع حداقل تراکمى از علف هرز است که بتواند موجب خسارت اقتصادى شود. به بيان ديگر آستانهٔ خسارت تراکمى از علف هرز است که سود حاصل از کنترل آن يک بيش از هزينهٔ لازم براى مبارزه با آن باشد. بدين ترتيب آستانهٔ اقتصادى نيز از اهميت فراوانى برخوردار مى‌باشد. بنابراين با توجه به اينکه تلفات عملکرد گياهان زراعى با افزايش جمعيت علف‌هاى هرز کم و بيش و به‌طور خطى افزايش مى‌يابد، لازم است در نهايت دقت نسبت به تعيين اين آستانه اقدام تا بيشترين سود عايد شود. البته بايد به اين نکته نيز توجه کرد که به‌دليل تأثير بسيار زياد عواملى چون شرايط زراعى و آب و هوائي، مرحلهٔ نموى گياه و وجود ساير آفات و بيمارى‌ها آستانهٔ خسارت ثابت نخواهد بود.
توسعهٔ دانش بشرى در زمينه‌هاى مختلف از قبيل شناخت دقيق گونه‌هاى گياهى هرز، سيکل زندگي، روش‌هاى تکثير و پراکنش آنها، خواب بذر و دوام آنها، شناخت دورهٔ بحرانى خسارت و همچنين تدوين قوانين دقيق، فراگير و قابل اجراء جهت ممانعت از ورود محموله‌هاى بذر آلوده به داخل کشور، تحقيقات منطقه‌اى کنترل علف‌هاى هرز و نظارت دقيق و مستمر بر حُسن اجراء روش‌هاى صحيح کنترل توسط کشاورزان و آگاهى از عواقب اقتصادى ناشى از به‌کارگيرى روش‌هاى غير صحيح و ناکارآمدِ کنترل آنها از جملهٔ مهمترين مواردى است که ما را در جهت رسيدن به مديريت پايدار يارى خواهند داد. در بسيارى از کشورها قوانينى در ارتباط با علف‌هاى هرز وضع کرده‌اند که اين قوانين تأثير زيادى بر پيشگيرى از آلودگى مزارع مختلف داشته است. چنانچه بهداشت علف‌هاى هرز و گياه زراعى مدّنظر قرار نگيرد روش‌هاى کنترل علف‌هاى هرز کارساز نخواهند بود. در اين ارتباط بايد به خالص بودن بذر گياه زراعي، پاکسازى مکانيکى چراگاه‌ها و حذف علف‌هاى هرز حاشيهٔ مزارع و آب‌راهه‌ها توجه خاص کرد.
ممانعت از گسترش آلودگى از جمله مواردى است که به مديريت مزرعه کمک خواهد کرد. بازديد مکرر مزرعه و قرنطينه کردن بخش‌هاى کوچک که با علف‌هاى هرز سمج آلوده شده‌اند و اقدام به ريشه‌کن کردن آنها از راه‌هاى جلوگيرى از پيشروى گياهان مشکل‌آفرين هستند.
شناخت دقيق دورهٔ بحرانى خسارت علف هرز نقش به‌سزائى در کنترل مؤثر آنها و جلوگيرى از افت عملکرد خواهد داشت. در صورتى‌که در يک مزرعه جمعيت علف‌هاى هرز بالا و آلودگى شديد باشد، چنانچه علف‌هاى هرز قبل از ورود گياه زراعى به مرحلهٔ رشد سريع خود حذف شوند تلفات عملکرد ناچيز خواهد بود. علاوه بر اين چنانچه آلودگى در مرحلهٔ پس از رشد سريع گياه زراعى واقع شود نيز تأثير چندانى بر عملکرد نخواهد داشت. گياهان مختلف از نظر طول دورهٔ حساسيت به علف‌هاى هرز، يعنى حدّفاصل بين اين دو مرحله متفاوت مى‌باشند. اين دوره اصطلاحاً از نظر کنترل علف‌هاى هرز دورهٔ بحرانى ناميده مى‌شود و درجهٔ تأثير علف‌کش‌ها در اين مرحله حداکثر است.
انتخاب تاريخ مناسب کاشت توانائى گياه زراعى براى رقابت با علف‌هاى هرز را افزايش مى‌دهد و قدرت رقابت علف‌هاى هرز و بارورى آنها را کاهش مى‌دهد. بهترين نتيجه هنگامى عايد مى‌شود که گياهان زراعى سردسيرى تا حدّامکان زود کاشته شده و گياهان مناطق گرمسيرى ديرتر مورد کشت و کار قرار ‌گيرند. در اين‌صورت هم‌زمانى سبز شدن گياه زراعى و علف هرز صورت نگرفته و قدرت رقابت افزايش مى‌يابد. بايد توجه داشت که کاشت دير هنگام ساليان متمادى مورد استفاده قرار نگيرد. در غير اين‌صورت علف‌هاى هرز به محيط‌هاى ديرکاشت سازگار مى‌شوند و بنابراين کنترل علف‌هاى هرز از طريق تنظيم تاريخ کاشت ناپايدار خواهد شد.
مقدار بذر مصرفي، عمق کاشت و رقم انتخابى براى کاشت، توانائى رقابت گياه زراعى با علف هرز را تحت تأثير قرار مى‌دهند. انتخاب تراکم مناسب از جمله راه‌هائى است که به خاطر سايه‌اندازى و کاهش جذب نور توسط علف‌هاى هرز موجب افزايش عملکرد گياهان زراعى مى‌شود. بيشترين ممانعت از رشد علف‌هاى هرز با توجه به ميزان کاشت هنگامى به‌دست خواهد آمد که مقدار بذر مصرفى در حداکثر مقدار توصيه شده براى رقم موردنظر با توجه به شرايط آب و هوائى و تاريخ کاشت باشد. علاوه بر تراکم گياه زراعى فواصل رديف و فاصلهٔ بوته‌ها روى رديف کاشت نيز بر جمعيت علف‌ها هرز اثر قابل توجهى دارند. به‌طور معمول آرايش کاشت مربعى موجب کسب بهترين نتيجه خواهد شد. اين عامل بيشتر در ارتباط با گياهان زراعى رديفى ثمربخش است ولى در مورد گياهان زراعى که با تراکم بالا کشت مى‌شوند بر قدرت رقابت علف‌هاى هرز اثرى نخواهد داشت.
در مزارعى که از علف‌کش‌ها استفاده نمى‌شود، فاصلهٔ بين رديف‌هاى کاشت در مقايسه با فاصلهٔ بوته‌ها در روى رديف‌ها اثر بيشترى بر عملکرد خواهد داشت، يعنى در حالت کاشت مستطيلى رقابت علف‌هاى هرز کمتر از حالت مربعى خواهد بود. در اين حالت کاهش جذب نور توسط کانوپى علف‌هاى هرز از مهمترين عواملى است که قدرت رقابت آن را به حداقل مى‌رساند. در رديف‌هاى باريک و در مقايسه با رديف‌هاى عريض‌تر قدرت توليد بذر در علف‌هاى هرز کاهش خواهد يافت. جهت کنترل مؤثر علف‌هاى هرز همراه با تنظيم تراکم و يا فاصلهٔ رديف‌هاى کاشت از علف‌کش‌ها نيز استفاده خواهد شد. در اين‌صورت مى‌توان با استفاده از تراکم‌هاى بالاتر و رديف‌هاى باريک ميزان علف‌کش موردنياز با به مقدار قابل توجهى کاهش داد.
چنانچه بذر گياه زراعى در عمق زياد کشت شده باشد به آهستگى جوانه زده و گياهچه‌هاى ضعيف توليد خواهد کرد. در اين‌صورت علف‌هاى هرزى که از سطح خاک سر درآورده‌اند قدرت رقابت بيشترى نسبت به گياه زراعى دارند. در هر صورت هنگامى که از علف‌کش‌هاى آميخته با خاک (مثل ترفلان و ديوران) استفاده مى‌شود، بذر گياه زراعى بايد در عمقى پائين‌تر از محل استقرار علف‌کش قرار گرفته باشد.
سرعت جوانه‌زنى بذور و توسعهٔ کانوپى و علاوه بر اين حجم و دوام کانوپى گياه زراعى توانائى رقابت آن با علف‌هاى هرز را تحت تأثير قرار مى‌دهند. هرقدر رقم انتخاب شده جهت کاشت، زودتر سبز شود و ارتفاع آن بيشتر و توسعهٔ جانبى کانوپى بيشتر باشد قدرت رقابت گياه جهت کسب نور بيشتر خواهد بود. رشد سريع‌تر و گسترده‌ٔ ريشه‌ها نيز قدرت رقابت جهت جذب آب و مواد غذائى را افزايش خواهد داد. اين مهم از دو طريق انتخاب رقم مناسب جهت کاشت و در دسترس بودن منابع غذائى و آب براى گياه زراعى به‌دست مى‌آيد و از اين طريق قدرت و توانائى رقابت با علف‌هاى هرز در گونه‌هاى زراعى افزايش خواهد يافت. رقابت اوليهٔ بين گياه زراعى و علف هرز براى کسب ازت است. چنانچه اين کود به‌صورت نوارى و در کنار بذر گياه زراعى قرار گيرد، سريع‌تر آن را جذب نموده و ضمن رشد بيشتر قدرت رقابت بالاترى پيدا خواهد کرد. علاوه بر موارد فوق استفاده از ارقام و گونه‌هاى گياهان زراعى مقاوم به علف‌کش‌ها و با انتقال ژن‌هاى متفاوت به گونه‌هاى موردنظر دامنهٔ استفاده از علف‌کش‌ها را گسترش خواهد داد.
رعايت تناوب صحيح زراعى و استفاده از گياهان پوششى (Cover crops) از جمله عوامل ديگرى است که جمعيت علف‌هاى هرز را کاهش خواهند داد. انتخاب تناوب صحيح به خاطر اختلال در چرخهٔ زندگى و نامساعد کردن شرايط جهت رشد علف‌هاى هرز به مقدار زياد قادر به کاهش مشکل علف‌هاى هرز است. از مهمترين جنبه‌هاى تناوب زراعى انتخاب اولين گياه زراعى براى شروع تناوب است. اين انتخاب بايد در رابطه با ترکيب اوليهٔ گونه‌هاى علف هرز، تراکم آنها و سطح قابل قبول مديريت علف هرز باشد. با اجراء متناوب زراعى گسترش جمعيت‌ علف‌هاى هرز محدود خواهد شد و از ايجاد تغييرات عمده در ترکيب گونه‌هاى آنها جلوگيرى مى‌شود. به‌عنوان مثال در تناوب ذرت - گندم - سويا در مقايسه با کشت متوالى هر يک از آنها، پويائى جمعيت علف‌هاى هرز از ثبات بيشترى برخوردار مى‌باشد. در يک تناوب صحيح و پس از چند سال جمعيت بذر علف‌هاى هرز موجود در خاک يا کاهش خواهد داشت و يا افزايش آن با آهنگ کُندترى صورت مى‌پذيرد. بدين ترتيب به‌نظر مى‌رسد کاشت متوالى يک محصول فرصت بيشترى را براى گونه‌هاى علف‌هاى هرز که به خوبى با محيط سازگار شده‌اند، فراهم مى‌نمايد.
از ديگر مزاياى انتخاب و اجراء صحيحِ تناوب زراعي، کاهش مصرف سموم علف‌کش است. در انتخاب محصولات زراعى موجود در تناوب بهتر است علف‌هاى چمنى و بقولات علوفه‌اى نيز مدّنظر قرار گيرند. اين گياهان ضمن حفظ و بهبود ساختمان خاک و حاصلخيزى آن، تأثير بسيار زيادى در جلوگيرى از رشد علف‌هاى هرز نيز خواهند داشت. از ديدگاه اکولوژيکي، تناوب‌هاى مطلوب هستند که شامل محصولات يک‌سالهٔ وجينى (مانند ذرت و سويا)، محصولات دانه‌اى تراکم‌پذير با توان رقابتى بالا (مانند جو، يولاف يا گندم) و محصولات چندسالهٔ قابل درو (مانند يونجه يا مخلوط علف‌هاى چمنى و شبدر) باشند؛ زيرا چنين تناوب‌هائى شرايط محيطى ناپايدار و غالباً نامناسبى را براى توليدمثل و بقاء علف‌هاى هرز يک‌ساله و چندساله فراهم مى‌نمايد. چنانچه تاريخ کاشت محصولات انتخاب شده نيز متفاوت باشند با علف‌هاى هرزى که فصل رشد مطلوب و وضعيت استقرار متفاوتى دارند مبارزه خواهد شد.
هنگامى‌که مديريت علف‌هاى هرز در سطح بالائى باشد، اغلب تناوب‌هاى زراعى جمعيت علف‌هاى هرز را کاهش خواهند داد. گياهان زراعى پوششى به راه‌هاى مختلف منجمله جلوگيرى از جوانه‌زنى بذر علف‌هاى هرز به خاطر خصوصيت آليلوپاتيک آنها، ممانعت فيزيکى جهت سبز شدن گياهچهٔ علف‌هاى هرز و يا رقابت با گياهان هرزِ سبز شده، بر افزايش عملکرد گياه، زراعى اثر مى‌گذارند. يکى از بهترين گياهان زراعى پوششى چاودار است. اين‌ گونه در پائيز کاشته شده و در بهار نيز رشد سريعى دارد. چنانچه درست قبل از کاشت گياه زراعى به‌وسيلهٔ علف‌کش از بين برود از بافت‌هاى آن ترکيبات آليلوپاتيک ترشح و آبشوئى شده و رشد علف‌هاى هرز را متوقف خواهند ساخت. علاوه بر اين، به‌علت آنکه بسيارى از گونه‌هاى علف‌هاى هرز با شرايطى سازگارى يافته‌اند که در آن، خاک همواره زيرورو مى‌شود، لذا عدم انجام شخم در اين‌گونه نظام‌ها که خود عاملى در جهت تغيير شرايط محيطى لازم براى جوانه‌زنى بذور اين قبيل علف‌هاى هرز است، مى‌تواند جمعيت آنها را کاهش دهد. بروز رقابت زودهنگام بين محصول پوششى مستقر شده و علف‌هاى هرز تازه سبز شده، و سايه‌اندازى اندام‌هاى خشک شدهٔ اين محصول بر روى علف‌هاى هرز نيز از جملهٔ عوامل مهم ديگر در کنترل علف‌هاى هرز در اين‌گونه نظام‌ها مى‌باشند. در اين‌گونه نظام‌ها ضمن حفاظت از منابع خاک نياز به علف‌کش‌هاى مصنوعى نيز کاهش خواهد يافت که اين امر مى‌تواند عاملى بسيار مهم در افزايش پايدارى مديريت سيستم‌هاى زراعى باشد.
کنترل مکانيکى علف‌هاى هرز از جمله راه‌هاى ديگر مديريت آنها محسوب مى‌شود. قطع مکرر اندام‌هاى هوائى و گل‌آذين علف‌هاى هرز به‌منظور جلوگيرى از توليد بذر از بهترين راه‌هاى کاهش بانک بذر در مزرعه است که نقش قابل توجهى در تراکم علف‌هاى هرز مزرعه دارد.
انجام عمليات شخم قبل از کاشت موجب انتقال بذور موجود در عمق خاک به سطح شده و بدين ترتيب شرايط لازم براى جوانه‌زنى آنها مهيا مى‌شود. در اين‌صورت قبل از کاشتِ گياه زراعي، بخش قابل توجهى از جمعيت علف‌هاى هرز قابل کنترل است. بعد از انجام عمليات کاشت و در گياهان زراعى رديفي، با استفاده از کولتيواتور علف‌هاى هرز حدّواسط بين رديف‌هاى کاشت کنترل خواهد شد. هرس دندانه‌اى نيز از جمله ادوات ديگرى است که در اين زمان قابل استفاده مى‌باشد. هرس دندانه‌اى عمدتاً براى کنترل زودهنگام علف‌هاى هرز در مزرعه، از جمله علف‌هاى هرز روى رديف‌هاى کاشت که از طريق کولتيواتور قابل کنترل نيستند مناسب است. از اين وسيله که به نيروى کششى کمى نياز دارد و امکان به حرکت درآوردن آن با سرعت‌هاى نسبتاً بالا نيز وجود دارد، مى‌توان براى محصولاتى مانند ذرت و بقولات دانه‌اى از قبل از سبز شدن آنها تا زمانى که ارتفاع بوته‌ها به حدود چند سانتى‌متر مى‌رسد استفاده کرد. در اين‌حالت به‌خصوص گياهچه‌هاى تازه جوانه‌زدهٔ علف‌هاى هرز که هنوز از خاک خارج نشده‌اند به خوبى کنترل خواهند شد.
هرس زدن مزرعه زمانى مؤثر واقع خواهد شد که شرايط نسبتاً خشک بر زمين حاکم باشد. با اجراء هرس دندانه‌اى ممکن است به بوته‌هاى گياه زراعى نيز تا حدودى خسارت وارد آيد که با منظور کردن مقدار بيشتر بذر در زمان کاشت، اين خسارت قابل جبران خواهد بود. در ارتباط با کنترل مکانيکى علف‌هاى هرز بايد به اين نکته توجه کرد که عمليات شخم هنگامى صورت پذيرد که گياه زراعى به اندازهٔ کافى رشد کرده باشد تا در حين کولتيواتور زدن به گياهچه‌ها و ريشه‌هاى آنها آسيب وارد نيايد. براى آنکه انجام عمليات شخم بيشترين تأثير را داشته باشند شرايط رطوبتى خاک و هوا از درجهٔ اهميت بالائى برخوردار مى‌باشند. عمق شخم، زمان انجام آن و سرعت حرکت تراکتور موفقيت در کنترل را تحت تأثير قرار خواهند داد. عمده‌ترين مشکل حذف علف‌هاى هرز از طريق شخم، عدم کنترل کافى آنها روى رديف‌هاى کاشت است. استفاده از علف‌کش‌ها همراه با شخم اين مشکل را رفع خواهد کرد. در اين حالت علاوه بر کنترل مؤثر علف‌هاى هرز ميزان علف‌کش مصرفى و هزينه‌هاى مربوطه تا حدود دو سوم کاهش خواهد يافت.
در کنار روش‌هاى فوق استفاده از عوامل بيولوژيک از قبيل حشرات، عوامل بيمارى‌زا، پرندگان، دام‌ها و ماهى‌ها جهت کنترل جمعيت علف‌هاى هرز نيز مى‌تواند نتايج بسيار مثبتى به همراه داشته باشد. استفاده از ميکروارگانيزم‌ها و عوامل بيمارى‌زا نسبت به حشرات و آفات نباتى نتايج اميدوارکننده‌ترى را به همراه داشته‌اند. اين عوامل قادر هستند اندام‌هاى هوائى علف‌هاى هرز و يا بذور مدفون داخل خاک را تحت تأثير قرار دهند.
در کنترل بيولوژيک جمعيت علف هرز توسط يک دشمن و يا عامل طبيعى و فقط در حدى که با محيط اطراف خود به حالت تعادل درآيد کاهش مى‌يابد. عامل طبيعى با حمله به گياه هرز و استفاده از اندام‌هاى مختلف آن نياز به استفاده از ساير روش‌هاى کنترل را کاهش مى‌دهند. بدين ترتيب علف هرز به‌عنوان ميزبان و عامل طبيعى به‌عنوان عامل کنترل بيولوژيک ميزبان را مورد حمله قرار خواهد داد. يک عامل بيولوژيک مناسب عاملى است که تنها يک ميزبان و همچنين کليهٔ اندام‌هاى آن را مورد استفاده قرار دهد. علاوه بر اين بهتر است عامل بيولوژيک قادر باشد در مراحل مختلف سيکل زندگى گياه آن را مورد حمله قرار دهد.
در مجموع مى‌توان نتيجه گرفت که امروزه در رابطه با بهبود استراتژى مديريت تلفيقى و کنترل علف‌هاى هرز بيولوژى و اکولوژى علف‌هاى هرز حائز اهميت زيادى بوده و بايد در جامعهٔ تحقيقاتى علم علف‌هاى هرز به‌عنوان يک فعاليت علمى پذيرفته شود. کنترل علف‌هاى هرز پديده‌اى مداوم بوده و نياز به پيش‌بينى روش‌هاى جديد و برنامه‌ريزى‌هاى ممتد دارد که بر اثر کار روى اکولوژى و بيولوژى گونه به گونه و تقابل آنها با اکوسيستم حاصل مى‌شود. جهت نتيجه‌گيرى از تحقيقات بايد ديدگاهى مکانيستى با مرکزيت علف‌هاى هرز اقتباس شده و هدف براى مديريت تلفيقى اين باشد که آنها را کمتر و کم‌توليدتر کنيم.


همچنین مشاهده کنید