شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

آج و آخ


آجر پختنى است اما خوردنش سردل مى‌آورد
نظير:
حلواى آهک مى‌شود پخت اما نمى‌شود خورد
- از فضلهٔ حيوان نارنج مى‌توان سخت ولى بو نمى‌دهد
آخر به دل خاک فرو خواهى شد٭
رک: آدميزاد تخم مرگ است
٭ تا چند اسير رنگ و بو خواهى شد
چند از پى هر زشت و نکو خواهى شد
آخرِ پشت هم اندازى خُمارى است
يعنى کار مردمِ نيرنگ‌باز و زرنگ و چاپلوس با بدى و شکست پايان مى‌پذيرد
آخر پيرى داغ اميري!
رک: سر پيرى معرکه‌گيري
آخر شاعرى اول گدائى است
نظير:
شاعرى نيست پيشه‌اى که از آن

رسدت نان به ترّه، ترّه به دوغ(ابن‌يمين)

- (شاعر و رمّال و مرغ خانگى) هر سه تن جان مى‌دهند از گشنگي!
آخر شاه منشى کوت کشى است!
نظير:
آخر مهترى کاه‌فروشى است
- بُز پيش آهنگ آخرش توبره‌کش مى‌شود
آخر گذر پوست به دبّاغ‌خانه مى‌افتد٭
نظير:
رسن را گذر بر چنبر است
- عاقبت ميمونِ لولى را گذر بر چنبر است (از جامع‌التمثيل)
- گرو در دست گازر است
٭ يا: آخر گذر پوست به دبّاغان است
آخر مُلّائي٭ اول گدائى است
مفهوم اين مَثَل را چند تن از شاعران به طرق گوناگون در قالب اشعار زيبائى بيان داشته‌اند. از آن جمله‌اند اشعار زير:
- اصلى است خرد که فرع او رنج دل است

شاخى است هنر که برگ و بى‌برگى است (بديع ترکو)



همچنین مشاهده کنید