جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا
روش و تحقیق در مردمشناسی
در مطالعات اجتماعی دو روش وجود دارد: |
- روش پهنانگر: |
که عبارت است از مشاهده جوامع گسترده يا يک سلسله از اجتماعات. هدف اين روش بهدست آوردن خصوصيات عمومى جامعه است. |
- روش ژرفانگر: |
که در آن جامعه خاصى که از وسعت و قلمرو محدود و مشخصى برخوردار است، بهطور عميق و به تفصيل مورد مشاهده و مطالعه قرار مىگيرد. |
اين روش از جمله فنون مربوط به تحقيقات مردمشناسى است که ويژگى اساسى آن مشاهده و مشارکت در زندگى مردم است و با فنون و روشهاى ديگر تحقيق مىتوان جامعه محدود و مشخص را بررسى کرد. تأکيد بر محدود و مشخص بودن جامعه از آنرو است که در مردمشناسى هر چه جامعه، قوم قبيله کم جمعيتترى گزينش شود، دستيابى به هدف و نتايج لازم زودتر و دقيقتر خواهد بود؛ بهعلاوه نتيجه کار اطمينان و اعتماد بيشترى در پى خواهد داشت (رضي، هاشم، مردمشناسى اجتماعي، ص ۳). بنابراين نخستين شرط، در مطالعات مردمشناسي، رفتن به محل و اقامت در آنجا است. بدين ترتيب ارتباط بين محقق و جامعه مورد مطالعه برقرار مىگردد و همه زمينههاى ذهني، که مىتواند محقق را وادار به پيشداورى نمايد، از بين مىرود. |
برونيسلاو مالينفسکى چهار سال در ميان بوميان جزاير تروبرياند بهسر برد، و بهطور عينى و مشارکتى در زندگى مردم جزيره حضور يافت، فرض و واقع را با استفاده از روش مشارکتى با هم تطبيق داد و نتايج مهمى بهدست آورد. |
کوشينگ (Cushing)، با زندگى در ميان بوميان زونى (Zuni)، در مکزيت و عضويت در آن قبيله ضمن اينکه توانست به مطالعه دقيق زندگى آنها بپردازد در رديف اشخاص مورد اعتماد قبيله قرار گرفت. |
مارسل گريول فرانسوى براى تحقيق و شناسائى خصوصيات زندگى مردم سرزمينهاى تحت نفوذ فرانسه به سودان رفت و بيست و پنج سال در ميان قبيله دگن (Dogon)، زندگى کرد و از آفريقاشناسان معروف فرانسوى شد. |
کلودلوى استروس فرانسوى نيز به سرزمينهاى آمريکاى جنوبى و مرکزى سفر کرد و با زندگى در ميان بوميان برزيل به تحقيق در مورد شيوهٔ زندگى آنها بهخصوص رسوم مختلف ازدواج و خويشاوندي، در تمدنهاى گوناگون پرداخت. |
هنرى اسکول کرافت (Sckoolkraft)، نوزده سال در ميان قبائل چىپوا (Chippews)، زندگى کرد و به مطالعه عينى فرهنگ و تمدن آنها پرداخت. وى از نخستين انسانشناسان ايالات متحده در قرن نوزدهم، شناخته شد. |
ابوريحان بيرونى از آنرو بزرگترين مردمشناس دوره اسلامى ايران شناخته شده است که با مسافرتهاى مکرر به هندوستان و مشاهده عينى حوادث و رويدادهاى فرهنگى اين سرزمين پرداخت و اثر معروف خود را نگاشت. |
مردمشناس ضمن زندگى در ميان جامعه مورد مطالعه خود و مشاهده عناصر مختلف تشکيلدهنده زندگى آنها بايد به طبقهبندى پديدههاى مختلف اجتماعى بپردازد؛ از اينرو بايد از دقت کامل و زمينههاى رفتارى مناسبى در برقرارى ارتباط با مردم برخوردار باشد. |
ژرفانگر بودن روش مردمشناسى سبب اظهارنظر صاحبنظران مختلف اين علم در زمينه روش تحقيق آن شده است؛ مثلاً مارسل موس، مردمشناس فرانسوي، در تعريف روش ژرفانگر به محدود و مشخص بودن جامعه مورد مطالعه تأکيد دارد (ترابي، علىاکبر، مبانى مردمشناسي، ص ۷۷) و گفته است روش تحقيق ژرفانگر عبارت از مشاهده و تحقيق درباره يک اجتماع محدود (مانند يک قبيله) است. |
پىيربسنيه (Pierre Bessaignet)، به مردمشناس فرانسوي، در کتاب روش تحقيق مردمشناسي، روش مردمشناسى را در چهار مورد زير پيشنهاد نموده است: |
۱. مطالعه ايلات و عشاير. |
۲. مطالعه دهکده يا فلان جامعه روستائى. |
۳. مطالعه شهر کوچک يا يک قصبه يا يک محله از محلات فلان شهر. |
۴. مطالعه قشر اجتماعى معينى از يک جامعه بزرگ، مثلاً مطالعه طبقه حاکمه يک جامعه يا دانشجويان فلان دانشگاه. |
(بسنيه، روش مردمشناسي، ترجمه علىمحمد کاردان، ص ۳). |
توجه به نکات بالا تفاوت اساسى روش جامعهشناسى و مردمشناسى را مشخص مىکند. لوى استروس مىگويد: |
جامعهشناس به جامعه خاص خويش مىپردازد در حالى که انسانشناس در جستجوى نظام فکرى مشترک بين همه جوامع است، و مىخواهد به نظامى دست يابد که همان اندازه براى بوميان دور افتاده ارزنده است که براى همشهريان خود (ژان، کازنو، مبانى مردمشناسي، ص ۷)، به اين ترتيب مردمشناس بر آن است که تفاوتهاى فرهنگهاى مختلف جامعه خاص را مورد بررسى قرار دهد و ضمن کشف علل گوناگونى آنها به مقايسه آنها نيز بپردازد. |
همچنین مشاهده کنید