جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

بتابلوکرها (Betablockers)


بتابلوکرهاى موجود در آخرين ليست کميتهٔ بين‌المللى المپيک عبارت از:
Acebutolol, Alprenolol, Atenolol, Betaxolol, Bisoprolol, Bunolol, Carteolol, Celiprolol, Esmolol, Labetalolo, Metipranolol, Nadolol, Oxprenolol, Pindolol, Propranolol, Sotalol, Timolol, and related substances.
- نکته:
تست از نظر بتابلوکرها زمانى انجام مى‌پذيرد که قوانين سازمان دست‌اندر کار مربوطه ايجاب نمايد.
  داروشناسى
داروهاى آنتاگونيست رسپتورهاى بتاآدرنرژيک از نظر بالينى بسيار مورد توجه هستند که به خاطر کارآئى آنها در درمان هيپرتانسيون، بيمارى ايسکميک قلبى و برخى انواع آريتمى مى‌باشد. فرضيه Ahlquist مبنى بر اينکه اثرات کاته کولامين‌ها از طريق فعال شدن رسپتورهاى آدرنرژيک آلفا و بتا اعمال مى‌شود، محرک اوليه براى سنتز و ارزيابى فارماکولوژيک داروهاى مسدود کننده بتا آدرنرژيک بود. در اين راستا اولين فرآورده‌اى که ساخته شد، Dichloroisoproterenol بود (Powell & Slater، در ۱۹۵۸). با اين وجود ترکيب مذکور يک آگونيست نسبى است و به‌نظر مى‌رسد که استفادهٔ بى‌خطر بالينى از آن مقدور نيست. Sir James Black و همکاران او در اواخر دههٔ ۱۹۵۰ تلاش زيادى را صرف ساخت داروهاى جديد نمودند. اگرچه اولين آنتاگونيست‌ ساخته شده توسط آنها (Pronethalol) به خاطر ايجاد تومور در تيموس موش‌ها کاربرد چندانى پيدا نکرد، ولى پروپرانولول مدتى بعد ساخته شد (Black و Stephenson، در ۱۹۶۲). پروپرانولول يک آنتاگونيست بتا آدرنرژيک رقابتى است که فاقد فعاليت آگونيست مى‌باشد. تلاش‌هاى بعدى در جهت ساخت آنتاگونيست‌هاى ديگر به سنتز فرآورده‌هائى منجر شده است که با توجه به ويژگى‌هائى از قبيل تمايل نسبى به رسپتورهاى β1 و β2، فعاليت سماتوميمتيک درون‌زا (Intrinsic)، بلوک رسپتورهاى آلفا آدرنرژيک، اختلاف در حلاليت در چربى و خصوصيات فارماکوکينتيک عمومى قابل افتراق هستند. برخى از اين وجوه مشخصهٔ اهميت بالينى دارند و به انتخاب آنتاگونيست بتا آدرنرژيک مناسب در هر يک از بيماران کمک مى‌کنند.
پروپرانولول تمايل يکسانى به رسپتورهاى β1 و β2 دارد. بنابراين يک بتابلوکر غيرانتخابى است. داروهائى نظير متوپرولول و آتنولول تمايل نسبتاً بيشترى به رسپتور β1 دارند که نمونه‌هائى از بتابلوکرهاى انتخابى بتا يک هستند، البته انتخابى بودن يک فرآيند مطلق و قطعى نيست. پروپرانولول يک آنتاگونيست خالص است و فاقد قابليت فعال‌سازى رسپتورهاى بتا آدرنرژيک مى‌باشد. تعدادى از بتابلوکرها در غياب کاته‌کولامين‌ها رسپتورهاى بتا را به‌طور نسبى فعال مى‌سازند (مثل Pindolol و Acebutolol). لذا فعاليت‌هاى اين داروها در داخل بدن به مراتب کمتر از آگونيست‌هاى کامل مثل ايزوپروترنول است. اين آگونيست‌هاى نسبى داراى فعاليت سمپاتوميمتيک درون‌زا هستند. فعاليت شديد سمپاتوميمتيک به‌وضوح با واکنش مطلوب ناشى از يک بتابلوکر در تضاد است. عليرغم آنکه اکثر بتابلوکرها رسپتورهاى آلفا را مهار نمى‌کنند، لابتالول نمونه‌اى است که هم α1 و هم رسپتورهاى β را بلوک مى‌نمايد. ساختمان شيميائى تعدادى از بتابلوکرها در شکل زير نمايش داده شده است.
  مکانيسم اثر
بتابلوکرها رسپتورهاى بتا آدرنرژيک را در اعضاء هدف بلوک مى‌کنند. رسپتورهاى بتا يک اساساً در قلب، کليه‌ها و نسج چربى يافت مى‌شوند و رسپتورهاى بتا دو در کبد، برونش‌ها و شريان‌ها قرار دارند. بنابراين عوامل بتابلوکر مى‌توانند انتخابى يا غير انتخابى باشند. داروهاى غيرانتخابى رسپتورهاى بتا يک و بتا دو را به‌صورت توأم بلوک مى‌نمايند، حال آنکه بتابلوکرهاى انتخابى مى‌توانند رسپتورهاى بتا يک يا بتا دو را بلوک کنند. اگرچه بلوک خالص بتا يک يا بتا دو بدون همپوشانى وجود ندارد، بتابلوکرهاى انتخابى بيشتر بر يکى از محل‌هاى رسپتورى بتا يک يا بتا دو مؤثر هستند.
  فارماکوکينتيک
بسيارى از داروهاى بتابلوکر و به‌ويژه داروهاى محلول در چربى عمدتاً در کبد متابوليزه مى‌شوند. در برخى موارد (مثل پروپرانولول) ممکن است اثر First pass قابل ملاحظه‌اى به‌وجود آيد، به‌طورى که فراهمى زيستى دارو ممکن است بسيار کم شود و به‌طور متوسط تنها حدود ۲۵% از دارو به گردش خون سيستميک برسد. البته فراهمى زيستى دارو احتمالاً در اثر غذا خوردن و در زمان تجويز بلندمدت دارو افزايش مى‌يابد.
در برخى داروها نظير پروپرانولول متابوليت‌ها نيز داراى فعاليت‌ فارماکولوژيک مى‌باشند که گاهى با فعاليت خود دارو مشابه و گاه متفاوت هستند. يکى از فرآورده‌هاى حاصل از متابوليسم کبدى ۴-هيدروکسى پروپرانولول است که داراى درجاتى از فعاليت آنتاگونيستى بتا آدرنرژيک مى‌باشد. پروپرانولول به شدت خاصيت ليپوفيلى دارد و فرآورده‌هاى خوراکى آن تقريباً به‌طور کامل جذب مى‌شوند. به‌علاوه پروپرانولول توزيع گسترده‌اى در بدن دارد و به سهولت وارد سيستم عصبى مرکزى مى‌شود. تقريباً ۹۰% دارو در جريان خون به پروتئين‌هاى پلاسما متصل است. در اکثر موارد نيمه عمر پلاسمائى دارو نسبتاً کوتاه است (۸-۲ ساعت).
در برخى داروها نظير Betaxolol ،Nadolol و Sotalolol نيمه عمر طولانى تر است (۲۰-۱۰ ساعت). برعکس يک دارو با نيمه عمر بسيار کوتاه به نام Esmolol ساخته شده که معمولاً توسط متخصص بيهوشى و به‌صورت داخل وريدى تجويز مى‌شود و نيمه عمرى حدود ۱۰ دقيقه دارد. در اکثر موارد بتابلوکرها به‌صورت خوراکى تجويز مى‌شوند، ولى به طرق ديگر نيز قابل استفاده هستند. به‌ويژه ممکن است به‌صورت قطرهٔ چشمى (مثل Timolol) و براى درمان گلوکوم کاربرد داشته باشند و در اين صورت جذب زيادى به داخل جريان خون سيستميک دارند.
به‌نظر مى‌رسد که در هنگام ورزش جريان خون به سمت عضلهٔ مخطط منحرف شده و کمتر به کبد (محل اصلى متابوليسم دارو) مى‌رسد. بنابراين کاهش محسوسى در کليرانس پروپرانولول مشاهده مى‌گردد. البته نتيجه‌گيرى در اين مورد مستلزم انجام تحقيقات بيشترى است.


همچنین مشاهده کنید